روز بعد وقتی جین یونگ بیدار شد احساس سرزندگی میکرد ولی نمیدونست چرا
از طرف دیگه جی بی رو داریم که انگار اصلا نخوابیده
_صبح بخیر جه بوم شی !
جین یونگ چرخید تا ببینتش با دیدنش توی اون وضعیت شوکه شد
_همه چی رو به راهه؟
جی بی نگاش کرد و یاد اتفاقای دیشب افتاد
فلش بک
_جین یونگا خسته نیستی؟ این سومین باریه که به ارگاسم میرسی
جی بی بهترین تلاشش رو کرد که با یه دستش دهن جین یونگ رو بگیره تا سرو صدا ایجاد نکنه و با دست دیگه اش مشغول ورودی اش بود! چاره ی دیگه ایی نداشت. اون از انگشتاش و فرومون هاش استفاده میکرد تا هرچه زودتر و قبل اینکه بقیه متوجه بشن به امگاش لذت بده و ارومش کنه بااین وجودزیاد فایده ایی نداشت
شاید به خاطر این بود که جین یونگ تاحالا با هیچ کس مخصوصا یه الفا رابطه نزدیک نداشته به خاطر همینه که توی همچین وضعیتیه! هیت توی زمان نامناسب و مکان نامناسب
(عالیه) جه بوم با کنایه فکر کرد
اون شب کوفتی زیادی طولانی بود
پایان فلش بک
_همه چی عالیه
جه بوم سعی کرد لبخند بزنه ولی شکست خورد
_دیشب اتفاقی افتاد؟
جین یونگ با معصومیت پرسید
_خوبه که یادت نمیاد
جی بی زیر لب گفت
_نه!هیچی! فقط سردم بود و نتونستم بخوابم
جی بی جواب داد
_بیا ببینیم بقیه بیدار شدن یا نه
دوتایی از چادر بیرون اومدن و دیدن که همه بیرون وایستادن و میخندن درحالی که تهیونگ و متیو از خجالت قرمز شدن
_چی اینقد بامزه اس؟
جین یونگ پرسید
_بهت گفته بودم ایده ی خوبی نیست که بزاریم مرغای عشق توی یه چادر بخوابن.من چه گناهی کردم که باید توی چادر کناری اشون میخوابیدم؟ من نتونستم بخوابم چون اونا حین به فاک دادن همدیگه زیادی پر سروصدا بودن
بم بم در مرز منفجر شدن بود و بقیه هم کاری جز خندیدن به حالت چهره اش نمیتونستن بکنن
مینهو هوفی کشید
_من ترسیده بودم چون توی یه چادر با این منحرف (بم بم ) خوابیده بودم نمیدونستم اگه یهویی تحریک بشه باید چیکار کنم
اینبار کاپل هم شروع به خندیدن کردن و بم بم نگاه منزجر کننده ایی به مینهو انداخت
_با وجود فرد غیر جذابی مثل توکنارم؟ هرگز
ESTÁS LEYENDO
bittersweet / JJP
Romanceمجری: اینم یه سوال هیجان انگیز. بهمون یه داستان دیوونه کننده از گذشته ات بگو که فن هات ازش خبر ندارن دِف: من از یه مراسم ازدواج فرار کردم ! مجری ( خندیدن): واقعا؟؟ عروسی کی بود؟؟؟ دِف (نیشخند): خودم داستانی که دِف خواننده و بازیگر مشهور راز بزرگش...