_ ازش خسته نشدی؟
یجی با دیدن هیونجین که داشت اجرای ادیشن برادرش رو که حدود سه سال پیش داده بود رو نگاه میکرد، اه کشید
_من هیچ وقت ازش خسته نمیشم!اون ایدل امه! الگو امه!اون....اون...
_کراش دوران بچگی؟ لعنت تو هنوز روش کراش داری!
یجی کنارش نشست به صفحه تلوزیون نگاه کرد
برادرش مثل همیشه خوشقیافه بود....تنها تفاوتش چهره و حالت صورت بود...جوری بود انگار داره عذاب میکشه!
(خب باید حالت صورتت رو با اهنگی که میخونی هماهنگ کنی) اون با خودش گفت
I let it fall, my heart
And as it fell you rose to claim it
It was dark and i was over
Until you kissed my lips and you saved me
_آههه صداش خیلی بهشتیه!کمتر ازینم انتظار ندارم برادر منه دیگه
یجی با افتخار گفت
My hands,they're strong
But my knees were far too weak
To stand in your arms
Without falling to your feet
_ولی من هنوز نمیدونم چرا این اهنگ رو کرده؟هیچ وقت بهم نگفته بود فن ادل ه
یجی سرشو با گیجی کج و روی صورت جی بی فوکوس کرد.بخوبی میتونست تغییر حالت صورت برادرش رو ببینه. اون عصبانی،تندخو و...نمیتونست کلمه ی درست رو پیدا کنه
But there's a side to you
That i never knew,never knew
All the things you'd say
They were never true,never true
And the games you play
You would always win,always win
_تعجبی نداره که الان اینقد موفقه!اون یه بازیگره!قیافه ی یه مدل رو روی اون هیکل داره!برگرد برادر بزار باسنتم چک کنیم
یجی یکم پاپکورن توی دهنش گذاشت!
هیونجین ساکت همه ی حرکات جی بی رو دنبال میکرد!انگار هیپنوتیزم شده بود!جی بی چشماش رو بست و ادامه داد
But i set fire to the rain
Watched it pour as i touched your face
Well,it burned while i cried
'Cause i heard it screaming out your name,
Your name
چشماش رو باز و سرشو بالا اورد، انگار که به بیننده هایی که توی خونه نگاش میکردن خیره شده!یجی متوجه حبس شدن نفس هیونجین شد
(این پسره کلا از دست رفته) دوباره روی برادرش تمرکز کرد!صداش حالا اروم تر شده بود
When i lay with you
I could stay there
Close my eyes
Feel you here forever
You and me together nothing gets better
و دوباره صداش اوج گرفت
'Cause there's a side to you
That i never know,never knew
All the things you'd sag
They were never true,never true
And the games you play
You would always win,always win
But i set fire to the rain
Watched it pour as i touched your face
Well,it burned while i cried
'Cause i heard it screaming out your name,
Your name
YOU ARE READING
bittersweet / JJP
Romanceمجری: اینم یه سوال هیجان انگیز. بهمون یه داستان دیوونه کننده از گذشته ات بگو که فن هات ازش خبر ندارن دِف: من از یه مراسم ازدواج فرار کردم ! مجری ( خندیدن): واقعا؟؟ عروسی کی بود؟؟؟ دِف (نیشخند): خودم داستانی که دِف خواننده و بازیگر مشهور راز بزرگش...
