23.the fall

381 94 62
                                    

_لطفا چی جین یونگی؟بهم بگو چی میخوای شاید بهت بدمش

جه بوم به فرشته ی زیبایی که به خاطر نیاز به ارگاسم رسیدن میلرزید نگاه کرد

به جین یونگ که وقتی یکی از انگشتاش رو واردش کرد از جا پرید، نیشخند زد..‌‌.اون زیادی خوشگل بود

_بچرخ بیبی

جین یونگ مثل پسر خوبی که بود اطاعت کرد و دستاشو روی دیوار گذاشت

جه بوم زیپ شلوار خودش رو هم باز کرد و یه کاندوم از داخل کیف پولش بر‌داشت.بعد از گذاشتن کاندوم خودشو پشت جین یونگ تنظیم کرد امگاش همین الانشم خیس شده و بهش التماس میکرد که اونو مال خودش کنه

جه بوم عضو اش رو روی ورودی جین یونگ کشید و دید که جین یونگ باسنش رو عقب داد تا زودتر واردش بشه

_صبور باش جین یونگی!صبور باش

چند بار دیگه با نوک عضو اش جین یونگ رو اذیت کرد تا اینکه جین یونگ غرید و تصمیم گرفت خودش اینکارو بکنه! با دستش عضو جه بوم رو گرفت و جلوش ورودی خیس اش گذاشت و کمر جه بوم رو سمت خودش کشید

چشماش به عقب چرخید و دهنش باز موند

_فاک!

جی بی زیر لب فحش داد قبل اینکه شروع به ضربه زدن داخل جین یونگ کنه

جین یونگ ناله کرد درحالی که خودشو حرکت میداد تا بیشتر جی بی رو حس کنه!وقتی الفا به پروستاتش ضربه زد چشماشو محکم بست

جی بی انقباضش رو دور عضو اش حس کرد و نفس عمیقی کشید

دستاش راهشون به جلو پیدا کردن یکی از دستاش رو زیر لباس جین یونگ رفت و دیگری دور عضو اش حلقه شد

_آههههه...ج...جه بوم آهههههه!تندتر!....آهههههه ارهههههه! آه آه آه آه....

جی بی لاله ی گوشش رو بوسید و گردنشو لیسید!برای یه لحظه مکث کرد و نفس عمیقی کشید!

جین یونگ اماده ی گریه کردن بود! عضو اش درد میکرد و ورودی اش بیشتر میخواست! جی بی بدون هشدار عضو اش رو بیرون کشید

جین یونگ جیغ ارومی کشید

_داری...چیکار...م...آههههههه

جی بی یهویی دوباره خودشو واردش کرد و باعث شد جین یونگ با درد چشماش رو ببنده

(همه اش ! همه ی عضو اش رفت داخل ! احساسش میکنم!!!)

_درد داره!جه بوم!...این...آخ!

جه بوم با شوک نگاش کرد

_ اومدی؟

جین یونگ پیشونی اش رو به دیوار سرد تکیه داد

_من کارم تموم نشده جه بوم شی جرات نکن تمومش کنی !

_معلومه که نه

جی بی محکم تر و سریع تر داخلش ضربه زد! جین یونگ نمیدونست به خاطر درد جیغ میزنه یا لذت

جه بوم چرخوندش و یکی اش پاهاش رو بالا اورد

جین یونگ سختش بود که فقط روی یه پا وایسه برای همین یکی از دستاشو روی شونه ی جه بوم گذاشت

جی بی لباس سیاهش رو بالا داد و جین یونگ نفسش برید! نمیتونست در مورد هیچی فکر کنه! نه وقتی که جه بوم مثل یه گرگ گرسنه به لیسیدن و گاز گرفتن نوک سینه هاش ادامه میداد

با دهن باز نفس میکشید تا اینکه جی بی انگشتاش رو داخل دهنش گذاشت و داخل دهنش ضربه زد! جین یونگ نمیدونست چجوری تمرکز کنه! هیچ وقت توی زندگی اش هم دهنش و هم باسنش به فاک نرفته بود ! با گشنگی انگشت های جه بوم رو مکید و پایین تنه اش رو سریع تر تکون داد! در مرز اومدن دوباره بود ولی جی بی راهش رو بست

میخواست به نشونه ی اعتراض جیغ بزنه ولی انگشتای جی بی خشن تر شد جین یونگ احساس میکرد داره خفه میشه درد توی عضو اش غیر قابل باور بود و چشماش همش پر از اشک میشد. جی بی اون شب واقعا خشن بود

جی بی انگشتاش رو از داخل دهنش بیرون کشید و با خشونت شروع به بوسیدنش کرد

توی دهن همدیگه ناله کردن و دست جین یونگ  با ضعف روی قفسه ی سینه ی جه بوم کوبیده میشد

بالاخره جی بی به اوجش رسید و عضو جین یونگ رو ول کرد! هردوتاشون با چشمای خسته بهم نگاه کردن

لبای جین یونگ لرزید

_امروز چته؟

_دارم سقوط میکنم

جی بی جواب داد

🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉

این  پارت به 40 رای برسه پارت بعد رو اپ میکنم ^^

bittersweet / JJPWhere stories live. Discover now