با عصبانیت از آتلیه بیرون زد و سوار ماشین شد
سیگارشو روشن کرد و پکی بهش زد
دودشو از شیشه ماشین بیرون داد...
طرفدارا با هماهنگی صداش میزدن و ازش عکس میگرفتن_حرکت کن دارن حالمو به هم میزنن!!!
*جونگ سوکیه کیوتمون هیچ وقت این حرفو نمیزنه آندهههه😂🚶♀️*نفسشو بیرون داد و با اخم به آیینه ماشین زل زد
_کی برمیگردن؟!راننده رسمی تر نشست و به آیینه خیره شد
_قربان سهام دار جدید شرکتElleاحتمالا امروز برمیگرده...
_وایسا ببینم اسم این سهامداد جدیده چیه؟
_کیم نامجون قربان...بدون خانوادش زندگی میکنه اونجور که بچها فهمیدن یچیزایی بین خودشو دوست کیم تهیونگ جیمین میگذرهپاروپاهاش گذاشت و لبخند شرورانه ای زد
_عوممم...که اینطور!!!خاطر خواه زیر خواب من شده!!!..........
_جونگ کوک دیر شد چکار میکنی بچها منتظرن
کوک از اتاق بیرون زد و لبخند کیوتی زد
_بریمممم...
تهیونگ محوش شده بود...این همه زیبایی این بانی رو نمیتونست اجازه بده همه ببینن!!قطعا حسودیش میشه...
_موهاتو چرا بستی؟!
_زشت شدم؟با قیافه در هم گفت و نگاهشو به تهیونگ داد
_اهوم خیلی اصلا بهت نمیاد...
جونگ کوک قیافش جمع شد و برگشت تو اتاق
روبه روی آیینه ایستاد و نگاهی به خودش انداخت...
تهیونگ درحالی که در چهارچوب در ایستاده بود گفت_دیدی گفتم زشته؟؟بهت نمیاد بازش کن
جونگ کوک بغض کرد و به تهیونگ خیره شد
حرفی نزد و دستشو برد بالای سرشو کش رو دراورد
سرشو پایین انداخت و از کنار تهیونگ رد شد
با داد تهیونگ ایستاد_هیییی بانی کجا؟؟؟سرتو انداختی پایین
_دارم میرم پایین دیگه...
تهیونگ نزدیکش شد و دستشو دور کمرش گذاشت
_اینو که میدونم...چرا قیوفت توهم رفته؟!
جونگ کوک بغضشو قورت داد و با مشتش اروم زد روی سینه تهیونگ
_چون موهامو برای تو بستم...زدی تو ذوقم کیم فاکینگتهیونگ لبخندی زد و ...بوسه ای روی شقیقه کوک گذاشت
_عاشقش شدم...نمیخوام بقیه ببینن و مث من برات ضعف کنن...
........
_اههههه....همونجاسسس...فاکککک
_آروم باش جیمین...الان تموم میشه...
_اهههه...نفس نفس زدن*....شتتتت...خیلی درد دارههه...شکستهههه...نامجون با بستن پای جیمین بلند شد و دستاشو روی کمر خودش گذاشت...سرشو از روی تاسف تکون داد
_باور کن هرکی تاحالا از کنار اتاقمون رد شده فکر کرده یکی داره بفاکت میده
YOU ARE READING
"-𝘮𝘺 𝘩𝘰𝘳𝘯𝘺 𝘵𝘢𝘦𝘤𝘩𝘦𝘳-"
Fanfiction(کامل شده✔) همه چی از روزی شروع میشه که دانشجوی انتقالی جدید جئون جونگ کوک به دانشگاه میاد و از همون روز اول برای تهیونگ استادش دردسر بزرگی میشه... کمکماین دردسر تبدیل به عشق تهکوک و بعد نفرتی از جانب کوک به تهیونگ میشه.... •وضعیت:درحال آپ •کاپل...