عکس : سجون
وویونگ به سمت صدا برگشت
البته سان هم برگشته بود
کنجکاو بود بدونه کی اون رو صدا زده؟
با دیدن یه پسر هم سن و سال خودش که هیکلی تر بود کمی جا خورد
اون کی بود؟
- سجون
وویونگ گفت و به سمتش رفت
سان منتظر بود ببینه چه اتفاقی میوفته که دید وو داره توی بغل اون پسر که انگار اسمش سجون بود فشرده میشه
انگار دوست بودن
سجون اون رو از بغلش در آورد و موهاشو نوازش کرد
+ تو چرا اینجایی؟
وویونگ با چشم هایی که کمی اشکی شده بودن بهش خیره شد
- تو هنوز اینجایی؟
آروم پرسید
سجون لبش رو توی دهنش برد،دست هاش رو توی جیبش گذاشت و سرش رو به نشونه ی آره تکون داد
+ اهمیت نداره.واسه ی چی اینجا اومدی؟
وویونگ عقب رفت و سان رو جلو آورد
- دوستمه، سان.آوردمش محل زندگیمو بهش نشون بدم
ایستاد و به سگی که کنارش ایستاده بود خیره شد
قدش خیلی بلند بود ولی به خاطر گرسنگی به شدت لاغر بود
سجون نیم نگاهی به سان انداخت
سان از نگاه و اون ابروی زخمی پسر اصلا خوشش نیومد! سجون جوری بود که انگار میتونست همه شون رو یه جا بُکُشه!
صدای سرفه اومد
کسی جز خودشون اونجا بود؟
با جلو اومدن یه تفنگ بزرگ که روی زمین مثل عصا تکیه داده شد نگاه ها روی پسر مو طلایی زوم شد. کت بلندی که تا کفش هاش کشیده شده بود نشون از بیلیارد بودن پسر میداد
و کلاه قیمتی ای که روی موهاش بود
هیونجین کلاهش رو پایین آورد و تعظیم کوتاهی کرد
+ هوانگ هیونجین هستم
وویونگ اون فرد رو می شناخت.
سرش رو برگردوند
- تو یکی از اون آدم های مزخرفه سیاستی،اینجا چیکار میکنی؟
هیونجین خنده ی آرومی کرد و کلاهش رو سر جاش گذاشت
+ حتما کاری دارم که اومدم، درسته پسر خلافکار؟
وویونگ کلتش رو در آورد و رو به هیونجین گرفت
هیونجین بی هیچ تغییری، با دستکش های نقره ایش تفنگش رو محکم فشار داد
- بهتره کار احمقانه ای نکنی پسر،میبینی که کاری بهت ندارم
وویونگ نفس نفس میزد
از اون پسر متنفر بود
پسر رئیس جمهور و یکی از افسر های پلیس!
سان دستش رو پشت کمر وویونگ گذاشت و آروم نوازش کرد
+ کاری بهش نداشته باش وو، به نظر نمیاد بخواد ما رو اذیت کنه
وویونگ سرش رو با نفرت برگردوند
- کلتم رو ور نمیدارم،ولی بهم نزدیک نشو
به هیونجین گفت
هیونجین بی توجه به حرفش روی سجون زوم شد
+ کجا میخواستیم بریم؟
YOU ARE READING
HATERS 1
Romanceهونگ جونگ، برای پیدا کردن پسری که باند خطرناکی رو اداره می کرد دست به هر کاری می زد. اما وقتی متوجه میشه این باند اعضای بدن انسان رو قاچاق می کنه و پِت پرورش میده، آرزو می کنه کاش هیچوقت به اونجا نیومده بود. 🐞🖤 Main Couple : SeongJoong; Seonghwa...
