سوبین وارد زندانی شد که اون نگهبان بهش گفت
به پسری که همینجور خون ازش می رفت نگاه کرد و هول کرده پیشش نشست
صورتش رو تکون داد
- بیهوش شده
به پسر مو طلایی ای خیره شد که با نگرانی بهش نگاه میکرد
سوبین یه تیکه از لباسش رو با یه حرکت پاره کرد و مشغول بستن زخمش شد
+چه مدته اینجوره؟
- فکر کنم پنج یا شیش ساعت. خون ریزیش بند اومده بود ولی دوباره شروع شد
سوبین محکم گره داد لباسش رو و باعث شد سجون داد محکمی بزه
هیونجین روی دست سوبین زد و نگهش داشت
+چیکار میکنی داره درد میکشه
سوبین به پسر نگاه کرد و با جدیت حرفش رو زد
- پدرم دکتر بوده، میزاری کارم رو بکنم یا نه؟
هیونجین با مکث دستش رو ورداشت
سجون دوباره داد زد
+ درست میشه رفیق، آروم باش
سوبین نفس عمیقی کشید و کمی عقب اومد
- بگو آب و ضدعفونی کننده بیارن
هیونجین بلند شد
+ نگهبان
صدایی نیومد
+ نگهباااان!!
همون نگهبان قبلی اومد
هیونجین بهش گفت چی بیاره و اون به نظر میومد از هیونجین میترسید، پس رفت تا وسایل رو بیاره
چند دقیقه طول کشید تا سوبین کارش رو تموم کنه
مهارت داشت و این رو هیونجین به راحتی متوجه شد
وگرنه هرگز اجازه نمی داد کسی دستش به سجون برسه! اون دومین دوستی بود که به خاطر منافع خودش باهاش دوست شده بود ..
در واقع هیونجین چون پسر یکی از مقام های دولتی بود، تمامی دوست هاش برای چاپلوسی و غیره خودشون رو بهش نزدیک کرده بودن
هیونجین هم اهمیت نمیداد، در اولین فرصت از شرشون خلاص میشد!
سجون نمیدونست اون چه کسیه.. و هونگ جونگ هم اون اوایل نمیدونست
کاش میتونست هونگ جونگ رو ببینه دوباره..دلش براش تنگ شده بود
●○
+ سونگهوا عزیزم نیومدی سر قبر من که الان درخواست بالش میکنی
فلیکس و سونگهوا به حرص خوردن هونگ جونگ میخندیدن
اون پسر خیلی بامزه حرص میخورد!
با باز شدن در و اضافه شدن یکی بهشون هر سه تاشون روش زوم شدن و هونگ جونگ زودتر از بقیه نظرش رو گفت
+ سوبین تو این دو دقیقه چقدر عوض شدی
- سوبین قبلا خوشگل تر بودی
اون پسر چشم غره ای بهشون رفت و گوشه ی زندان نشست
+من سوبین نیستم
هونگ جونگ خیره خیره بهش نگاه میکرد
+ تو این دقیقه شست و شوی مغزیتم دادن؟
نگهبان کلافه زد توی میله ها
- هی تو
YOU ARE READING
HATERS 1
Romanceهونگ جونگ، برای پیدا کردن پسری که باند خطرناکی رو اداره می کرد دست به هر کاری می زد. اما وقتی متوجه میشه این باند اعضای بدن انسان رو قاچاق می کنه و پِت پرورش میده، آرزو می کنه کاش هیچوقت به اونجا نیومده بود. 🐞🖤 Main Couple : SeongJoong; Seonghwa...
