Part 2

5.8K 845 99
                                    

فردای آن روز جونگکوک ساعت ۹ با استرس از خواب پرید و برای درخواست کمک به سمت اتاق هیونگش رفت که با اتاق خالی رو به رو شد
به سرعت از اتاق خارج و وارد سالن پذیرایی شد

کوک- آپا آپااا کجایییی

لوهان که با شنیدن صدای کوک هول شده بود؛ سریع سمت پسرش رفت و با نگرانی گفت

لوهان- جانم پسرم چی شده؟!

کوک با استرس نگاهی به ساعت انداخت

کوک- آپا جیمین هیونگ کجاست، چرا نیست؟!

با صدایی که از آشپزخانه به گوش رسید هر دو نفر به طرف منبع صدا برگشتند
سهون با یک دست نون مربایی و دست دیگرش که لیوان شیر بود وارد پذیرایی شد.

اما فقط این نبود..
دور دهن سهون که البته فقط لوهان متوجه آن شده بود کاملا سفید بود و موجب خنده شدید همسرش شد

کوک- آپا سهون تو میدونی هیونگ کجاست ؟!

سهون بدون توجه به خنده های بلند لوهان به پسر کوچکترش خیره شد

سهون- اون؟! صبح رسوندمش جایی با دوستاش دورهمی داشتن

کوک در فکر فرو رفت و با خود گفت

کوک- احتمالا با بچه های دانشگاه رفته ما که دور همی نداشتیم

ولی با یادآوری هشدار تهیونگ سریع به سمت اتاق پا تند کرد تا آماده شود
طرف دیگر، پسر بزرگتر عصبی با بقیه درحال بحث بود

______________________________________

کای-هی پسر آروم باش

کیم جونگینسن: 22نوع: بتارنگ چشم گرگ: زرد کم رنگ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کیم جونگین
سن: 22
نوع: بتا
رنگ چشم گرگ: زرد کم رنگ

تهیونگ- چی چیو آروم باشم این همه مدت غیب شده بود، جواب هیچکسو نمی‌داد، حتی جیمینم فقط گفت نگرانش نشید و دیگه چیزی نگفت...

جیمین شرمنده لبش رو گزید

جیمین- هی تهیونگا اون فقط به خاطر اولین دوره راتش حالش خوب نبود گفتم که...

تهیونگ به طور ناگهانی از روی کاناپه بلند شد و به سمت جیمین رفت و با نعره‌ای که لرز به اندام ضریف امگا می‌انداخت ادامه داد

 Far But Close To Me | TaekookWhere stories live. Discover now