Part 22

3.4K 520 86
                                    

الفای بزرگتر محو صحبت با امگای کوچولوی کنارش و دوستش چان بود که کاملا به بکهیون چسبیده بود؛با پیچیدن صدای زوزه های گرگ هایی که انگار به طراف کلبه می امدند سکوت فضای کلبه را در بر گرفت

کای-گرگای ولگرد؟!از کی اینجا پیدا شون شده؟!

اخم هایش را در هم کشید و خواست بی توجه باشد که با حس رایحه شکلات و قهوه و جرقه ای توی ذهنش خشک زده زمزمه کرد

تهیونگ-جفت....رایحش و حس می‌کنم

همه شکه بودند و تهیونگ با دیدن رنگ پریده کای نگاهش رو ریز کرد و سوالی نگاهش کرد

کای-عام فکر کنم بهتره زودتر بری با وجود گرگای بیرون

با حرف کای همه شکه به خودشون اومدن و جمله زود باش تهیونگ و زمزمه کردن
با یادآوری که بقیه کردند به سرعت بلند شد و به بیرون دوید و کای هم پشت پسر با برداشتن دو جفت پیرهن و شلوار به بیرون پا تند کرد

وسط های راه تهیونگ با دیدن امگای سفیدی که کمی پایش لنگ میزد بی توجه ب اصرار کای برای تبدیل نشدن تبدیل شد و به سمت گرگ ها دوید
کای-گاد حوصله نعشه کشی ندارم ،با اینکه می‌دونستم کاریم ازم برنمیومد...
و خودش هم جلو تر رفت و شاهد زخمی شدن دو گرگ و فرار کردن گرگ های دیگر بود

پسر خواست کار آن دو را تمام کند که با زوزه گرگ امگا سریع به سمتش پا تند کرد و دو گرگ زخمی هم از فرصت استفاده کردند و پا به فرار گذاشتند
تهیونگ خواست با گرگ امگا صحبت کند که به طرز عجیبی جوابی نمی‌داد

کای-بهتره قبل اینکه بیشتر از انرژیت کم بشه برگردی ب حالت انسانیت، می‌دونی که می‌شناسمت، کافیه دیگه

تهیونگ شکه در همان حالت نگاهش را بین امگا و کای چرخاند و گرگ با زوزه ای کم کم تبدیل شد و تهیونگ چیزی که می‌دید را نمی‌توانست باور کند
کای لباس ها را جلوی کوک گذاشت و بعد پسر بزرگتر را از ان منطقه دور کرد

کای-توعم تبدیل شو زود باش نمیخواد شکه بشی،وقتی بپوشی خودم همچی و توضیح میدم و خودت میدونی که باید درک کنی

در سمت دیگر پسر لباس هایش را با دست آسیب دیده اش پوشید و با بغضی که گلویش را در برگرفته بود منتظر برگشت دو پسر دیگر شد

کوک-کارم تمومه...میدونم که تمومه

با برگشتن دو پسر و دیدن اخم های تهیونگ لبش را گزید،او که نمی‌بخشیدش،نه؟!
____________________________________________

تهیونگ بدون حرف به سمتم اومد و با گرفتن رون پاهام بی توجه به توضیحام براید بغلم کرد و به سمت کلبه راه افتاد

تهیونگ-بهتره سکوت کنی امگای خنگ

گاد کیدینگ می، یعنی حتی حاضر نبود توضیحاتم و بشنوه؟!

 Far But Close To Me | TaekookWhere stories live. Discover now