[ کامل شده ] [ فصل اول ]
« - پسر زیبایی دارید قربان،خیلی مراقبش باشید »
•
« - Sei proprio carina (تو خیلی زیبایی) کیم! »
•
« - Baciami(باچامی)! »
•
« - پس این زیباترین گناه من بود،" تو " زیباترین گناه منی... »
•
عشق؟ خب...وابسته‌ات میکنه,ضعیفت میک...
یونگی لبخندی زد و با پاهاش جیمین رو به عقب هل داد و به دیوار پشت سرش کوبوند و بعد با دستی که روی کمر جیمین بود اون رو بیشتر به خودش فشرد:" ✫ ممنون بیبی"
جیمین فاصلشونو کمتر کرد و تو فاصله چند سانتی از لبای یونگی از سر مستی شروع به ریز خندیدن کرد و با انگشت هاش خط های فرضی روی سینه یونگی کشید.
یونگی به چشم های خمار و قرمز جیمین نگاهی انداخت و دست جیمین رو که،روی سینه اش بود گرفت:" ✫ تنهایی بیبی بوی؟"
جیمین سرشو به نشونه "آره بالا پایین کرد:" ~ آره،البته تا یکم پیش سا... "
با کوبیده شدن لبای یونگی روی لباش حرفش نصفه موند و چشم هاشو بست.
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
یونگی که لب های جیمین رو میمکید و گاز های ریزی ازشون می‌گرفت، جیمین رو محکم تر به دیوار چفت کرد و همینطوری که دستشو از زیر لباس جیمین رد می‌کرد تا نیپل هاشو بگیره،لگنشو به پایین تنه جیمین فشار داد...
با این کارِ یونگی،جیمین دستاشو دور گردن یونگی حلقه کرد و ناله‌ی خفه‌ای توی دهن یونگی کرد:" ~ هوووم..."
یونگی کمی ازش فاصله گرفت و با نیشخندی کنار لبش آروم زمزمه کرد:" ✫ چه بیبیِ حساسی..."
جیمین لب پایینشو، که کمی ورم کرده بود رو به دندون گرفت، که یونگی با انگشت شصتش مانعش شد و لبشو از حصار دندوناش آزاد کرد و به جاش انگشت وسطشو که روش جمله "off my mind تتو شده بود رو داخل دهن جیمین فرستاد.
جیمین بعد از نگاهی به مردمک های یونگی، که حالا شهوت توشون پیدا بود،چشم هاشو دوباره بست و شروع به مکیدن انگشت یونگی کرد. " ✫ همینه...آفرین بیبی!" " ~ هممم..."
یونگی بعد از اینکه چند بار انگشتشو تو دهن جیمین چرخوند، آروم انگشتشو بیرون کشید و به یکباره موهای جیمین رو به چنگ گرفت و سرشو کج کرد و با این کارش گردن صاف و سفید رنگ جیمینو کامل به نمایش چشم های حریصش گذاشت.
