" پارت 32 : جئون جونگ کوک؟ "
2022.05.28
دانشگاه هنر و موسیقی سئول/ساعت 17:20
با پارک شدن ماشین،خودش زودتر از رانندهای که برای باز کردن در ماشین پیاده شده بود، در و باز کرد و از ماشین پیاده شد.
"روز بخیر قربان" راننده بعد از تعظیم نود درجهای گفت و دوباره پشت فرمون برگشت.
تهیونگ دستی به کت خوش دوختش کشید و کمی مرتبش کرد و به سمت مدیریت، قدم های محکمشو شروع کرد.
وارد راهرو اصلی شد و سعی کرد از بین افرادی که مشغول تدارکات مراسم بودن رد بشه تا به دفتر مدیر جانگ برسه که با شنیدن زمزمههای کنارش، نیشخندی روی لباش شکل گرفت.
"اون خیلی جذابه!" دختری که معلوم بود از دانشجو های اونجاست، همینطور که از کنار تهیونگ رد میشد،کنار گوش دوستش با ذوق گفت، ولی مشخصا اونقدری بلند گفته بود که به گوش تهیونگ هم برسه...
تهیونگ نگاه زیر چشمی به دختر انداخت که دختر با خجالت موهاشو پشت گوشش فرستاد و قدم هاشو تند تر برداشت.
" ⁂ جناب کیم؟" با مخاطب قرار داده شدنش توسط مدیر جانگ، حواسشو از دختر گرفت و به سمت جانگ چرخید:" + سلام جناب جانگ"
جانگ جلو اومد و همینطور که دست تهیونگ رو تو دستاش میفشرد گفت:" ⁂ خوشحالم که اینجایین و اميدوارم امروز همه چی خوب پیش بره..."
تهیونگ سری تکون داد که جانگ ادامه داد:" ⁂ مراسم قراره تو محوطه پشتی دانشگاه برگزار بشه،از این طرف لطفا" جانگ گفت و با دستش مسیر رو به تهیونگ نشون داد و راهنماییش کرد.
وسط راه، جانگ دوباره شروع کرد:" ⁂ تقریبا رسیدیم،از این طرف لطفا" گفت و به ورودی خوابگاه اشاره کرد تا با گذشتن از راهروی اون به محوطه پشتی برسن.
جانگ هم قدم با تهیونگ راه میرفت و برای دانشجوهایی که بهش سلام میدادن سر تکون میداد:" ⁂ خب، همه چی خوبه؟"
تهیونگ که از این همه پرحرفی مرد کلافه شده بود،نامحسوس نفسشو بیرون داد:" + بله! " و خیلی سرد جواب داد بلکه دست از سرش برداره و زودتر این مراسم کوفتی رو تموم کنه و برگرده خونه.
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝗕𝗔𝗖𝗜𝗔𝗠𝗜 | ɴᴀᴍᴊɪɴ | ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇ
Fanfic[ کامل شده ] [ فصل اول ] « - پسر زیبایی دارید قربان،خیلی مراقبش باشید » • « - Sei proprio carina (تو خیلی زیبایی) کیم! » • « - Baciami(باچامی)! » • « - پس این زیباترین گناه من بود،" تو " زیباترین گناه منی... » • عشق؟ خب...وابستهات میکنه,ضعیفت میک...