" 𝗕𝗮𝗰𝗶𝗮𝗺𝗶 | 12 "

572 101 17
                                    

" پارت 12 : باچامی(منو ببوس) "

2022.06.25

فرودگاه اینچئون/سئول/بخش خصوصی/19:12

نامجون با دیدن جکسون رو به روشون،کنار زد و ماشینو پارک کرد که چند نفر جلو اومدن و در های ماشینو باز کردن.

" ✯ جناب کیم رو راهنمایی کنید" نامجون به مردی که در رو براش باز کرده بود گفت و مرد سری به معنای "بله قربان تکون داد.

تا مرد خواست در رو برای جین باز کنه، جین خودش پیاده شد:" # نمیخواد، خودم میتونم" و چمدونشو از دست خدمه فرودگاه گرفت:
" # اینم خودم میتونم بیارم!"

" ✯ هوووف، باز شروع شد!!"
جین چشم هاشو ریز کرد:" # چیزی گفتی کیم؟"

نامجون شونه ای بالا انداخت:" ✯ فک نکنم...به هر حال، سوار شو" نامجون گفت و به جت خصوصیش که جکسون برای سفر ایتالیا ترتیب داده بود اشاره کرد.

ولی جین بدون اهمیت به تشکیلات نامجون راه افتاد و سوار شد...

بعد از سوار شدن،جین یکی از اتاقک های ته سالن رو انتخاب کرد و خواست دراز بکشه که چشمش به صفحه گوشیش افتاد که چندین میس کال از یونگی رو نشون میداد.

بدون توجه بهشون، گوشیش رو روی حالت پرواز گذاشت و خودشو رو تخت کوچیک اتاقکش پرت کرد.

" ✯ حتما باید خیلی خسته باشی" نامجون که بالای سرش ظاهر شده بود گفت.
جین بدون اینکه چشم هاشو باز کنه جواب داد:" # آره، با بازی که راه انداختی حسابی خستم کردی"

" ✯ میتونم خسته ترت هم بکنم جناب کیم"
جین زود چشم هاشو باز کرد و نیم خیز شد:" # خفه شو منحرف بدبخت!" جین با خنده ریزی گفت و کوسن کناریشو به سمت نامجون پرت کرد.

نامجون کوسن رو تو هوا قاپید:" ✯ نوچ نوچ،با خیلی چیز های دیگه هم میشه خسته شد جناب کیم، من که نمیدونم منظور تو کدومه"

جین همینطور که اثراتی از خنده روی صورتش مونده بود برای نامجون دهن کجی کرد و دوباره دراز کشید...

" ✯ لباساتو عوض کن،با این لباسا توی پرواز خسته میشی"
" # ممنون ولی راحتم"
" ✯ عوضشون کن کیم" نامجون گفت و از اتاقک بیرون اومد و در رو پشت سرش بست.

جین دوباره دهن کجی کرد:" # عوضیش کین کیم...منحرف زورگو"

•••••••••••••••••••

2022.06.25

دانشگاه هنر و موسیقی سئول/ساعت 18:10 بعد از ظهر

با پیاده شدن تهیونگ از ماشین، جکسون شروع کرد:" ☼︎ هی تهیونگ، مؤدب باش و زیاده‌روی نکن،ارباب هیچ دلش نمیخواد که گند بزنی...!"

تهیونگ با حرص از پنجره به داخل خم شد:" - لازم نیست تو بهم بگی چیکار کنم چیکار نکنم وانگ"

𝗕𝗔𝗖𝗜𝗔𝗠𝗜 | ɴᴀᴍᴊɪɴ | ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇDonde viven las historias. Descúbrelo ahora