part 2

1.3K 169 35
                                    

Good place

موسیقی آروم اما سنگین پخش میشد.
بدنبال موسیقی وارد یک محوطه بزرگ و خالی شد،
کف سالن چوبی بود و نور خورشید ظهر که از پنجره های باریک و بلند روی کف سالن می افتاد فضا رو طلایی و رویایی کرده بود.

این فضا... هیونجین عاشقش بود، حس خوبی که این فضا بهش منتقل میکرد رو با تک تک سلول های بدنش میپرستید.

درحالی که از حال و هوای اون فضای رویایی لذت می‌برد به سمت کمدش رفت و بازش کرد.

"بی حصله به نظر میای ؟"

صدای اشنایی میون صدای موسیقی به گوش هیونجین رسید.

به سمت صدا برگشت "اوه، نه فقط کمی خستم "

در کمد رو بست و رو به یجی وایساد "تمرین کردی؟"

یجی نگاهی به چهره شکسته هیونجین انداخت، چشماش خستگی‌ای رو بروز میدادن که لبخندش سعی بر پنهون کردنش داشت.

با صدا نفسش رو بیرون فرستاد لب زد "اره معلومه که کردم، واسه مسابقه کلی استرس دارم، از قیافه توام که معلومه حسابی تمرین کردی "

اروم لب زد " هوم خوبه، منم همینطور" و بعد از بستن موهای نیمه بلندش، به سمت سالن تمرین رفت و شروع به نرم کردن بدنش کرد.

" بدنتو گرم کن که شروع کنیم "

یجی باشه ای گفت و روبه هیونجین مشغول گرم کردن بدنش شد...

هیونجین و یجی..، دوستای خوبی برای هم بودن.
اونا نزدیک به یک سال میشد که کاپل رقص هم بودن و این اولین بار بود که برای مسابقه شرکت میکردن، با وجود استرسی که هردو داشتن سعی میکردن بهم آرامش و اطمینان بدن که توی مسابقه موفق میشن.

توی روسیه هر سه سال ی بار مسابقه رقص باله برای کسایی که دوست دارن برنده و مربی رقص بشن برگزار میکنن و هیونجین بعد چندین سال تلاش، بالاخره تصمیم گرفت امسال به همراه یجی توی اون مسابقه شرکت کنه.

و این برای هردو نفر قدمی بزرگ بود و براش هیجان داشتن...

بعد از اینکه بدناشون حسابی نرم و آماده رقص شدن، هیونجین طبق معمول آهنگی دلنشین و آروم رو پلی کرد تا کمی رقص تمرین کنن و بعد به سراغ برنامه مسابقه برن.

این رقص توسط هیونجین طراحی شد بود و... خیلی‌ها سر این موضوع هیونجین رو بخاطر احساسات تاثیر برانگیزی که داشت تحسین میکردن.

هیونجین توی رقص استعدادی رو داشت که کمتر کسی با زمان طولانی میتونست بدستش بیاره.

اما... این خود هیونجین بود که فکر می‌کرد به اندازه کافی خوب نیست و باید بیشتر تلاش کنه.

سر همین حتی شب‌ها هم از خوابش میزد تا خودش رو توی رقص بهتر و حرفه‌ای تر کنه...

بعد از تمرین برنامه مسابقه و کلی تلاش بالاخره تایم کلاس تموم شد.
هیون از شدت تمرین و تلاشی که کرده بود، خیلی خسته شده بود نیاز داشت امشب رو کمی استراحت کنه.

Dance With Me •hyunlix •حيث تعيش القصص. اكتشف الآن