بالاخره بعد از کلی استرس کشیدن تو هوایپما، به هتلشون رسیده بودن.
هیونجین خوشحال بود چون اتاقش با فلیکس مشترک بود و تنها خودشون بودن که توی اتاق حضور داشتن؛ بدون هیچ مزاحمی!
هیونجین با یه لبخند ملیح و شیطون به سمت فلیکس که مشغول مرتب کردن لباسهاش بود قدم برداشت.
از پشت فلیکس رو بغل کرد که باعث شد فلیکس با وحشت از جا بپره.
فریادی زد " یاااا ترسوندیمم"
هیونجین خندهای کرد و فلیکس رو خیلی محکم تو آغوش خودش گرفت. " کیوت"
بینیش رو میون موهای ابریشمی فلیکس محو کرد و عمیق بوی معتاد کنندهش رو استشمام کرد و بعد از بوسهای کوتاه روشون به حرف اومد " بنظرت شانس برنده شدن داریم؟"
فلیکس بعد از باز کردن چشمهاش نفسی گرفت و به سمت هیونجین برگشت.
دستهای رو دور گردن هیونجین حلقه کرد و لب زد " اونقدری بخاطرش تلاش کردی که با اطمینان بگم آره"هیونجین لبخندی زد " اینطور فکر میکنی؟"
فلیکس سری تکون داد " هوم"
هیونجین به فکر شیطانیای که توی ذهنش داشت لبخندی زد و به حرف اومد " اگه برنده شدیم... من برات یه سوپرایز کوچیک دارم"
فلیکس با کنجکاوی سری کج کرد " سوپرایز؟ چه سوپرایزی؟"
هیونجین نفسی بیرون فرستاد " اگه بگم که دیگه سوپرایز نیست"
و به آرومی به سمت گوش فلیکس رفت و زمزمه کرد " حسابی خودتو براش آماده کن بیبی" بعد به سمت حموم قدم برداشت. " میرم دوش بگیرم" و فلیکس رو با کلی سوال تنها گذاشت...
با حرف هیونجین پروانههایی تو شکم فلیکس پر زدن، لفظ "بیبی" براش دوست داشتنی بود.
با کنجکاوی نگاهش رو از در حموم گرفت و نیشخندی زد، منظورش از خودتو آماده کن چی بود؟
نفسی بیرون فرستاد و سعی کرد به ادامهی مرتب کردن چپدونش برسه.
.
.
.بالاخره روزی که این همه انتظارش رو میکشیدن، شروع شده بود.
توی سالنی که همیشه آرزوی توش بودن رو داشت ایستاده بود و تنها داشت به این فکر میکرد که الان واقعا اینجاست؟ بالاخره تونست به جایی که این همه منتظرش بود بیاد؟
سالن به قدری بزرگ بود که حد نداشت، تمام تماشاکنندهها از جمله جیسونگ و مینهو، به آرومی داشتن به سمت صندلیهاشون برای نشستن میرفتن.
و هیونجین و فلیکس دست تو دست هم با کلی استرس که سعی بر سرکوب کردنش داشتن کنار رقصندهها ایستاده بودن.
کم کم قرار بود مسابقه شروع بشه و هیونجین فلیکس پنجمین نفری بودن که قرار بود اجراشون رو به نمایش بزارن.
VOUS LISEZ
Dance With Me •hyunlix •
Fanfictionاسم : با من برقص کاپل ها : هیونلیکس ، مینسونگ ژانر: اسمات ، رمنس ، انگست، مدرسهای، امپرگ آپ: پایان یافته❗ خلاصه: هیونجین تو ۱۵ سالگی متوجه علاقه شدیدش به رقص باله میشه و تصمیم میگیره به دنبال رویاش بره و برای پیشرفت، تو مسابقه شرکت کنه... اما چی...