‹ کریستوفر بنگ پادشاه کشور برای سرکوب شورشیان در مزر مجبور به ترک پرنسش میشه و در مدتی که در کنارش نیست نامههایی برای معشوقش مینویسه تا آبی باشه روی نگرانیهای همسرش. در نبود پادشاه، مینهو که رسیدگی به امور کشور رو به عهده داره، اسنادی محرمانه که از جنایتهای یک گروه از مقامهای دولتی هست رو پیدا میکنه و نقشههایی برای نابود کردنشون میکشه اما اونا به سرعت از هدف مرد مطلع میشن. نبودِ پادشاه در قصر موقعیت مناسبی رو ایجاد میکنه تا برای به زانو دراوردن و برکناریِ پادشاه و از بین بردن مانعهایی که مینهو براشون بهوجود اورده؛ بهش زهر بدن.
زمانی که جنگ به پایان میرسه و سربازان سربلند از این موفقیت به کشور برمیگشتند در میانهی راه با خبرِ مسموم شدنِ همسر پادشاه وحشت و ترس به لشکر حاکم میشه. همه برای پیدا کردن پادزهر تلاش میکنن اما پیدا کردنش آسون نیست و هرکسی توانایی درمان پرنس رو نخواهد داشت.این آخرین امید بود. اگر این پادزهر هم اثر نمیکرد، کریس مینهو رو برای همیشه از دست میداد.
: عزیزِ من... لطفا کنارم بمون. تو که نمیخوای من رو اینجا تنها بزاری؟ ›
billet-doux
نامه ای که افکار محبت آمیز و عاشقانه رو بیان میکنه.
YOU ARE READING
𝗙𝗮𝗶𝗿𝗹𝘆 𝗙𝗶𝗰𝗹𝘆「𝖢𝗁𝖺𝗇𝖧𝗈」
Fanfictionیه خونهی کوچیک و گرم برای چانهو شیپرا با نوشته و ژانرهای متفاوت(◍•ᴗ•◍) ﹙خوشحال میشم ووت بدید/ کامنت بزارید/ اد کنید توی ریدینگ لیستهای قشنگتون﹚ درباره اسم این بوک بگم که چون نوشتهها نه اونقدر طولانی هستن که جزو سناریو باشن و نه خیلی کوتاه، تصمیم...