༴𝗢𝘅𝘆𝗺𝗼𝗿𝗼𝗻

225 51 13
                                    

‹ کریستفر بنگ چان از کارمندش لی مینهو که اتفاقا کارش هم خیلی درسته، متنفره و فقط منتظر یه فرصته تا تمام لحظاتی که اعصابش رو بهم ریخته تلافی کنه اما مینهو اجازه نمیده همچین فرصتی رو بدست بیاره. کریس از هر راهی که رفته به در بسته خورده ولی اینبار قصد داره از تنها راهی که براش باقی مونده استفاده کنه؛ اما در نیمه شب همه چیز طبق نقشه‌ی اون پیش میره؟

: اگه ساکت نشم مثل فیلما منو میبوسی تا ساکتم کنی؟
کریس به کلیشه‌ای که مینهو بهش اشاره کرده بود خندید و سر تکون داد.
: نمیدونم، شاید.


 ›‌‌‌

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.
𝗙𝗮𝗶𝗿𝗹𝘆 𝗙𝗶𝗰𝗹𝘆「𝖢𝗁𝖺𝗇𝖧𝗈」Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang