༴𝗦𝗮𝗹𝘃𝗮𝘁𝗼𝗿𝗲

185 28 22
                                    

‹ کریس بنگ توی درست‌ترین زمان ممکن سر می‌رسه. وقتی که پسر ژاپنی داستان درموندست و نمیدونه بابت اتفاقی که رخ داده و مسببش خودش بوده باید چکار کنه. پسرک تنها بود و راهی برای نجات نداشت، تا اینکه اون رو دید. اون مرد استرالیایی برای لینو حکم فرشته‌ی نجات رو داشت. فرشته‌ای که قرار نبود بفهمه چطور و برای چی دقیقا همون شب توی دستشویی‌های اون زیرزمینِ خرابه پیداش شد.
پسر متوجه خاص و عجیب بودن مرد بود. حتی وقتی کنارش می‌ایستاد می‌تونست سرمایی که ازش ساطع میشد رو حس کنه. اون سرما به قدری شدید و ترسناک بود که پسرک هربار احساس می‌کرد وجودش یخ میزنه. لینو از همه چیز وحشت داشت، کاملا آگاه بود که داره اشتباه می‌کنه اما اون شب گزینه‌‌‌های زیادی برای انتخاب کردن نداشت. مجبور بود به طنابی که کریس به طرفش گرفته بود، هرچقدر هم که پوسیده، چنگ بندازه. برای اینکه نجات پیدا کنه به وجودش نیاز داشت. نیاز داشت که به مرد تکیه کنه و همراهش باشه فقط چون با وجود تمام چیزهایی که ازش می‌دید، در نگاه اول تنها اون قابل اعتماد بود.

: اگه می‌خوای زنده بمونی، کنار من باش و شکار کن قبل از اینکه خودت شکار بشی.


Salvatore / نجات دهنده

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


Salvatore / نجات دهنده

𝗙𝗮𝗶𝗿𝗹𝘆 𝗙𝗶𝗰𝗹𝘆「𝖢𝗁𝖺𝗇𝖧𝗈」Where stories live. Discover now