‹روزی که همدیگه رو ملاقات کردیم، خوب میدونستیم که این قرار نیست فقط برای یکبار باشه. دیدارهایی که داشتیم باعث شدن بیشتر بهم نزدیک بشیم و در آخر ما بشیم دلیلِ همدیگه برای زندگی کردن، اینطور شد که زندگیمون تغییر کرد! دست همدیگه رو گرفتیم و قرار شد تو قهرمان من باشی و من قهرمان تو. کنار هم باشیم تا از تلخی ها و شیرینی ها عبور کنیم. ما اونقدری عاشقِ هم بودیم که قول دادیم وقتی داشتیم غرق میشدیم برای نجات همدیگه تلاش کنیم. ما برای هم، مثل نور زردی بودیم که به پنجرهی قلب همدیگه تابیدیم.
: تو همه چیزِ منی. هرچیزی که بهش نیاز دارم.›
Yellow person
اونا کسایی هستن که شما رو نجات دادن. قهرمان تو هستن، دلیلت برای زندگی کردن. خوشحالت می کنن جوریکه نمیشه بیانش کرد. همه چیز تو.
YOU ARE READING
𝗙𝗮𝗶𝗿𝗹𝘆 𝗙𝗶𝗰𝗹𝘆「𝖢𝗁𝖺𝗇𝖧𝗈」
Fanfictionیه خونهی کوچیک و گرم برای چانهو شیپرا با نوشته و ژانرهای متفاوت(◍•ᴗ•◍) ﹙خوشحال میشم ووت بدید/ کامنت بزارید/ اد کنید توی ریدینگ لیستهای قشنگتون﹚ درباره اسم این بوک بگم که چون نوشتهها نه اونقدر طولانی هستن که جزو سناریو باشن و نه خیلی کوتاه، تصمیم...