PART 31

100 41 8
                                    

با رفتن اون دو نفر ییبو به سمت جانی که هنوز
چشمش به گوشی بود نگاه کرد و به آرامی زمزمه کرد:
"همه چیز درست میشه
لیسا حالش خوبه و سر حاله مطمئن باش
پس دیگه نگرانش نباش"

جان بینیشو به ارومی بالا کشید و با لبخند
سری تکون داد و گوشی رو بهش برگردوند

ییبو که فکر می کرد همه چیز روبراهه از یوبین
خواست تا براش قهوه بیاره تا با کیک بخوره
اما همین که یوبین بلند شد
جان که انگار چیزی ذهنشو مشغول کرده بود
پرسید:
منظور لیسا از اینکه گفت
"خودم دوست پسرتو دعوا کردم"
چی بود؟

گوشی از دست ییبو ولو شد رو زمین
انگار صاعقه بهش زده خشک شده بود

کنجکاوانه منتظر جواب بود و نگاهش می کرد

ییبو لب پایینیشو به دندون گرفت
و با خودش گفت
"چی بهت بگم اخه من؟"

جان که انگار در پی حل معما بود
برای پیدا کردن سر نخ جدید پرسید:
"منظورش تو بودی؟"

ییبو در همون حالت خشک شده فقط سری تکون داد

خیلی طول نکشید که معما برای جان حل شد
و کشفیاتش رو تحلیل کرد:
"اهان چون تو دوستمی و پسرم هستی منظورش این
بوده!"

ییبو که منتظر شنیدن تحلیل دیگه ای بود
با شنیدن این تحلیل پوکر نگاش کرد
و با خودش فکر کرد
"خدایی دو هزاریت همیشه انقدر کجه
یا منو ایستگاه کردی؟"

جان که از تحلیلش راضی بود برش کیکی
رو توی بشقاب گذاشت و جلوی ییبو گرفت

ییبو که همچنان ظاهر پوکرش رو حفظ کرده بود
تشکر ساده ای کرد و بشقاب رو ازش گرفت
و مشغول خوردن شد

تو حال و هوای خودش بود
که جان انگشت خامه ایشو به لپ های باد کرده اش زد

متعجب نگاهش کرد تا بلکه بتونه از دلیل اینکار سر در بیاره

که با خنده زیبا و شیطونش گفت:
شوکای می گفت تو تولد کیک می زنن رو صورت همدیگه

تکه کیکی که گوشه لپش جا خوش کرده بود
قورت داد و با خنده گفت
"اشتباه فهمیدی بانی"

تو یه حرکت سریع و غافلگیرانه
انگشتشو تو کیک فرو کرد و روی بینی و گونه جان
کشید و با خنده گفت:
"کسی که تولدشه رو کیکی می کنن"

جان که از چسبندگی صورتش ناراضی بود
غر زد
"اینجوری که حال نمی ده"

صدای قهقهه ییبو بلند شد و میون خنده اش گفت:
"اتفاقا به من که خیلی حال داد"

با دیدن خنده از ته دل و شیرین ییبو
ناخوداگاه لبش به خنده باز شد
محو خنده اش و چشمهایی که برق می زد شد

"خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودی
خنده هات فوق العاده اس"

صادقانه نجوا کرد:
خنده هات خیلی قشنگه
امیدوارم همیشه بخندی

NecklacesTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang