موقع جویدن بهار است و شنیدن بوی نازک نسیم دریاچه. موقع هنوز آفتاب نزده موقع شستن ماسه ها. این موقع که می شود اسب ها از خانه در می روند. مرغابی ها بال می گیرند. این جور موقع ها درِ دنیا به روی آدم باز می شود. غازها از کجا؟ کارولینا؟ این همه راه؟ چه دلی دارید شماها! دل ما که هنوز جرات اقیانوس ندارد. به دریاچه زده ایم فعلا.