دوست خوب بود آدم می داشت، دو سه تا. شب و صبح و زاویه ای بسته. تردیدش یکی بود و همدم رنگی و خون گرمش دیگری. معاشقه با تاریکی می شد کرد.
دوست
دوست خوب بود آدم می داشت، دو سه تا. شب و صبح و زاویه ای بسته. تردیدش یکی بود و همدم رنگی و خون گرمش دیگری. معاشقه با تاریکی می شد کرد.