در پاکت را بست گذاشت نامه را روی طاقچه رفت. گفت هر کی آمد نامه ام را نشان بده بگو این را از خودش جا گذاشت بیصدا و رفت. خیلی طول کشید تا وقت شد بروم سراغ پاکت نامه، تنهایی بشینم پای حرف دلش. هنوز نفهمیدم که آدم چطور می تواند گاهی از خوش جای نامه خرده های روزنامه های شهر را توی پاکت جا بگذارد و برود برای همیشه.