برق برود

10 0 0
                                    

توی شهر من برق که می رود اتوبوس ها توی راه جا می مانند. پله برقی ها از کار می افتند. مردها و زن ها دسته دسته راه می افتند زنبیل ترب و شنبلیله تازه می گیرند پیاده توی کوچه ها. قصد و غرض هر کی دارد رها می کند روی پله های مترو.پارسال بود یا سال قبلش انگاری برق رفت یک بار. آب و جارو افتاده بود دست آدم ها از تیرهای چراغ برق هم بوی خاک خیس در می آمد.صدایتان اگر رسید بگویید بیشتر برود. مخصوصا قبل غروب های تابستان.

روزحالTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon