Third Shot

107 12 2
                                        

از اینجا فریاد میزنم.شاید که صدام به گوشت برسه...

جئون جونگ کوک

-------------------------

از دید جونگ کوک

"هی!داری چیکار مـ...آخخخخ!"
همه به من که مینهو رو به لاکر می‌کوبیدم نگاه کردن.به همه اخم کردم که کم کم از اونجا دور شدن و اطرافمون خلوت شد.

"دیوونه!آخه چه مشکلی باهام داری؟!"
گوشش رو گرفتم و نگاهی به گوشواره‌اش انداختم.

"چرا تو و تهیونگ باید گوشواره یکسان داشته باشید؟"
زمزمه‌وار ازش پرسیدم و اون گوشش رو آزاد کرد و کنار رفت.

"به تو ربطی نداره!"
ابروهاش رو بالا داد.مچش رو چسبیدم و کشیدم سمت خودم و توی چشمهاش زُل زدم.

"بهم...بگو"
قدرت دستم دور مچش زیادتر شد و اون صورتش رو از درد جمع کرد.واکنشش سورپرایزم کرد.اون شروع کرد به خندیدن.
چرا اون میخنده؟

"کارهای من به تو ربطی نداره و پیش از اینکه فکرهای بد و منفی توی ذهنت بچرخه باید بهت بگم من اون شکلی که تو فکر میکنی از تهیونگ خوشم نمیآد،باشه؟این گوشواره یه نشونه‌اس برای دوستیمون.پس ولم کن پسره گوه اعصاب!"
به آرومی گفت...البته بعد از اینکه خنده‌اش تموم شد.گرچه آخرش توهین کرد ولی یقه‌اش رو ول کردم.به هر حال اونها فقط دوست بودن.

اون از کنارم رد شد.صدای آه کشیدن مینهو رو شنیدم و بعد پیش از اینکه بره سمتم چرخید و انگشتش رو به حالت تهديد سمتم گرفت.

"اگه بهش آسیب بزنی،توی کشتنت تردید نمیکنم!"
صداش واضح به گوشم رسید.چرا من بخاطر دیدن اون با مینهو ناراحت شدم؟
من که از اون خوشم نمیآد نه؟خُب میدونم اون دوستم داره ولی...آه ولش کن.

با تکون دادن سرم از افکارم بیرون اومدم و وارد کلاس شدم.معلم دیر کرده بود...دوباره...صورتم از سر و صدای زیاد بچه ها جمع شد.دنبال صندلی خالی گشتم...که فقط کنار تهیونگ خالی مونده...فاک!

چاره ای نداشتم پس کنارش نشستم و دستم رو پشت گردنم گذاشتم و به صندلیم تکیه کردم ولی برعکس چیزی که انتظار داشتم اون هیچ واکنشی نشون نداد.از نزدیک که نگاه میکنم تهیونگ خیلی خوشگل و بانمکه...

"چیه؟"
با صدای بمش به واقعیت برگشتم.اون با تعجب ازم پرسید.

"هان؟"

"میگم چرا چند دقیقه‌اس بهم زُل زدی؟هرچی که هست لطفاً اینطوری بهم زُل نزن چون ناراحتم میکنه"
گفت و سرش رو انداخت پایین.

"فکرهای بی‌خود نکن...نگاهت میکردم چون با خودم فکر کردم اصلاً چطور یه آدم به زشتی تو وجود داره!!"
توی صورتش توپیدم.اون تلخندی(لبخند تلخ) زد و کف دستش رو جلوی من گرفت.ابرو کج کردم...منظورش چیه؟

BTS OneShotsWhere stories live. Discover now