5.Chained

248 17 2
                                    

نویسنده:Rabisworld02

مترجم:Tania kh

وانشات کاپلی:ویکوک

ژانر:زندگی روزمره،ازدواج اجباری

.....................................................

اگه شما با یه آدم که هیچوقت حتی یه بار هم از نزدیک ندیدینش ازدواج کنید چیکار میکنید؟واکنشتون چیه؟اگه توی موقعیتی قرار بگیرید که همسرتون درست روز عروسی فرار کنه و والدین همسر و والدین خودتون بگن برای حفظ آبرو باید با برادر کوچکترش ازدواج کنید چیکار میکنید؟
مطمئناً هیچکاری چون شما چاره ای جز این ندارید و این کاری بود که جونگ کوک انجام داد.جونگ کوک الآن همچین حسی داشت...بیچارگی.روی تخت خواب کینگ سایز توی آپارتمان لاکچریش که همسر سابقش(اینطوری میشه گفت!)باید روز عروسی همراه با اون به اینجا میاومد نشسته بود.حالا اون همونطور که لباس عروسی همچنان توی تنشه روی تخت نشسته.

اسم همسرش کیم تهیونگه.جونگ کوک همچنان که منتظره تهیونگ وارد اتاق بشه از استرس داره لب پایینش رو میجوه.جونگ کوک نه شناخت درستی ازش داره و نه تا به حال اون رو دقیق از نزدیک دیده.فقط چند بار عکسش توی آلبوم خانوادگی به چشمش خورده.حتی توی کلیسا درست نگاهش نکرده فقط بوسه کوچیکش رو روی لبش حس کرده...همین!

جونگ کوک با لباس و میک آپ عروسی👇🏻

جونگ کوک با لباس و میک آپ عروسی👇🏻

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

اون با دیدن خودش توی آیینه آه کشید.با اینکه میک آپ کمی روی صورتش داشت ولی کاملاً تغییر کرده بود.اون آه کشید و چشمهاش رو بست،بعد شنید که در اتاق به آرومی باز و بسته شد.اون همچنان سرجاش جلوی آیینه ایستاده بود و سرش رو بالا نمیآورد.

مرد از پشت سر بهش نزدیک شد.دستش رو دور کمرش حلقه کرد و کُت جونگ کوک رو در آورد و کنار انداخت‌.
بوسه ای روی گردنش زد و نفسی توی گردنش کشید.با هر بوسه کمرش رو لمس کرد و جونگ کوک متوجه میشد بین هر بوسه لبخند کوچیکی میزنه.جونگ کوک نه میخواست و نه میتونست متوقفش کنه چون حرف مادرش مدام توی سرش میپیچید و وادارش میکرد ناخودآگاه نتونه حرکت کنه.

'حواست به کارهات باشه جونگ کوک...اون حالا همسرته و تو نمیتونی پسش بزنی.سعی کن ازش اطاعت کنی و توی رابطه راضی نگهش داری'
حرف های مادرش توی ذهنش می‌پیچید و مجبور بود لبهاش رو گاز بگیره چون مرد داشت گردنش رو لیس میزد و گاز میگرفت.جونگ کوک مدام با خودش میگفت پس خودش چی؟خودش نباید توی یه رابطه راضی میشد؟

BTS OneShotsWhere stories live. Discover now