از دید نویسنده
شوگا با شنیدن زنگ هشدار با چشمهای بسته و با غُر غُر زنگ رو قطع کرد.دستش رو روی تخت کشید و با احساس گرمای کنارش اون رو توی بغلش کشید و بوسه ای به گردنش زد.
"صبح بخیر خوشتیپ"
پسر کنارش زمزمه کرد."صبح بخیر عشقم"
شوگا گفت و چشمهاش رو باز کرد و اولین چیزی که دید چهره خندون عشقش بود."زود باش پاشو دوش بگیر.میخواییم حسابی خوش بگذرونیم همسر عزیزم"
شوگا سربسرش گذاشت.پسر سعی کرد با سرعت بلند بشه ولی با آخ بلندی دوباره روی تخت افتاد."کمک لازم نداری"
شوگا لخت روی تخت لم داده بود و بنظر میرسید حسابی داره از منظره روبروش لذت میبره."گمشو خودت رو مسخره کن"
جیهوپ در حالی که خیلی واضح لنگ میزد گفت و به آرومی به طرف حموم رفت.شوگا هم سریع از روی تخت بلند شد تا اون هم دوش بگیره.پیش از اینکه بره نگاهی به اتاق انداخت.اون برای درست کردن یه شب رویایی برای همسرش خیلی هزینه کرده بود.اتاق هتل یه اتاق بزرگ با دکوراسیون سفید طلایی بود که مجسمه هایی با طرح اژدها هم در گوشه و کنارش به چشم میخورد.یه مبل راحتی سفید با کوسنهای طلایی گوشه دیگه اتاق بود.شوگا با یادآوری سکسشون روی اون مبل حسابی به وجد اومد.البته بنظر شوگا بهترین جای اتاق تخت کینگ سایز با منظره رو به دریا بود.یه آیینه هم سرتاسر سقف رو پوشونده بود که اینطوری باتم میتونست خودش رو زمان سکس ببینه و لذت بیشتری ببره.
جیهوپ بعد از 30 دقیقه از حموم بیرون اومد.تنها یه حوله دور کمرش بسته بود.شوگا جلوی آیینه درحال بستن دکمه های لباس طوسی رنگش بود و جیهوپ از موهای خیسش میتونست بفهمه اون توی حموم دوم دوش گرفته.
شوگا و جیهوپ بعد از تصفیه حساب به طرف ایستگاه رفتن.بنظر میرسید کمی دیر کردن،صدای سوت قطار این رو به خوبی نشون میداد."زود باش الآن جا میمونیم"
شوگا با عجله دست جیهوپ رو میکشید ولی اون نمیتونست همپای شوگا قدم برداره.بعد از چند لحظه شوگا متوجه لنگ زدن و درد کشیدنش شد پس اون رو روی دستهاش بلند کرد و بی توجه به فریادهای جیهوپ که میگفت 'من رو بگذار زمین بیشعور' به طرف قطار دوید.از دید شوگا
توی قطار نشسته و به منظره زیبای روبروم خیره شده بودم ولی اون داشت از پنجره به بیرون نگاه میکرد.درختها با شکوفه های گیلاس صورتی و دشت سرسبز پشت سرش مثل نقاشی میموند ولی برای من جیهوپ یه نقاشی زنده بود.
چند روز پیش بعد از تحمل 3 سال سختی بالأخره تونسته بودیم از کره بریم.برای ازدواج اومده بودیم یاماناشی و حالا هم برای ماه عسلمون داشتیم میرفتیم کوه فوجییاما رو ببینیم و جاهای دیگه ژاپن رو بگردیم.هنوز برای برگشت برنامه ای نداشتیم،شاید همینجا میموندیم نمیدونم.
![](https://img.wattpad.com/cover/301770366-288-k943242.jpg)
KAMU SEDANG MEMBACA
BTS OneShots
Fiksi Penggemarیه Book پر از وانشاتهای بی تی اس از هر کاپلی و هر ژانری.البته دختر و پسری هم قرار میگیره برای پیدا کردن وانشات مورد نظرتون لیست اول Book رو نگاه کنید زمان مشخصی برای آپ ندارم،هر وقت وانشات پیدا کنم میگذارم