Second Shot

94 6 2
                                    

بعد از 15 دقیقه کشمکش و جیغ داد،جونگ کوک جیمین رو روی کولش انداخت و در حالی که باسن پسر رو اسپنک میکرد سمت ماشینش حرکت کرد.جیمین که دید توی این مورد شکست خورده پس تسلیم شد و اجازه داد جونگ کوک اون رو تا ماشینش ببره.

حالا هردو توی ماشین نشستن.جیمین بُق کرده و صورتش رو سمت پنجره چرخونده.آهنگ ملایمی توی پس زمینه در حال پخشه.

"چرا خودت رو اینقدر کشیدی کنار.نمیخورمت که جیمین!"

"میشه یه لطفی بهم بکنی؟"
جیمین از هوسوک پرسید.

"البته جیمینی...اگه بتونم با کمال میل انجامش میدم"

"میتونی لطفاً دهنت رو ببندی و به رانندگیت برسی؟"
‌‌
"چرا؟وقتی حرف میزنم خوشت نمیآد؟"
‌‌
"نه نمیآد"
‌‌
"مطمئنی خوشت نمیآد؟

"سربسر من نگذار چون حوصله‌اش رو ندارم.اگه خیلی دلت میخواد برو سربسر دوست پسرت بگذار و در ضمن...با احتیاط رانندگی کن،نمیخوام بمیرم!"

"دوست پسر؟!"
جونگ کوک سردرگم نگاهی به جیمین انداخت.

"داری درباره چی حرف میزنی جیمین؟من دوست پسر ندارم"

و جیمین اصلاً از اینجور رفتارهای کوک خوشش نمیاومد.همیشه این پسر همین بود.یه کاری انجام میداد ولی همیشه انکار میکرد.

"هه...چرا انکارش میکنی؟کل دانشکده میدونن تو دوست پسر داری"
جیمین پوزخند زد.جونگ کوک خیلی آروم ماشین رو یه گوشه نگه داشت و سمت جیمین چرخید.
‌‌
"من واقعاً نمیدونم و هیچ ایده‌ای هم ندارم که تو داری درباره چی حرف میزنی جیمین"

"تو با اون پسر مو نعنایی قرار میگذاری.من خودم توی کافه تریا دیدمتون که داشتید همدیگه رو میبوسیدید"

"چی؟!بوسه توی کافه تریا؟این دیگه چه مزخرفیه؟!کم کم صبرم داره تموم میشه.جیمین روی اعصابم راه نرو!"

جیمین تا حد مرگ عصبانی بود.چرا این پسر سعی داشت رابطه‌اش رو انکار کنه؟آخه چرا این کار رو میکرد؟میترسید جیمین برای تلافی بخواد کاری کنه؟

‌جیمین و جونگ کوک همیشه باهم بحث داشتن که گاهی هردو توش زياده‌روی میکردن و کار به جاهای باریک کشیده میشد.شاید جونگ کوک از همین میترسید ولی جیمین اهل تلافی نبود.

"اونی که روی اعصاب میره من نیستم بلکه توئی.حالا هم خفه شو و ماشین رو روشن کن وگرنه پیاده میشم و میرم!"
‌جیمین با عصبانیت بهش توپید.جونگ کوک هرگز جیمین رو این شکلی ندیده بود.

"گوش کن جیمین،من..."

"ماشین رو روشن کن جونگ کوک یا اینکه با هوسوک تماس میگیرم و میخوام که خودش بیآد دنبالم"
‌‌
"جیمین،من دوست پسر ندارم"
‌‌
"برام مهم نیست.اگه اون یارو دوست پسرت نیست پس حتماً فاک بادی* تو محسوب میشه،درسته؟"
‌‌
*کسانی که فقط باهاش سکس میکنن.هیچ نوع رابطه‌ای بینشون وجود نداره فقط برای رفع نیاز جنسی سراغ همدیگه میآن*

"اینطوری باهام حرف نزن جیمین.اگه یه بار دیگه از حد بگذری بهت نشون میدم واقعاً کی‌ام"

"برای من فیلم بازی نکن.دلیل پنهون کردنش رو نمیدونم ولی برام مهم نیست اون پسره دوست پسرت هست یا نه"
‌هردو عصبانی بودن و نفس نفس میزدن.از طرفی هم جونگ کوک نمیدونست جیمین داره درباره چی حرف میزنه.

"جیمین میشه برای یه بار هم که شده به حرفم گوش بدی؟"

"چیه؟"

"من دوست پسر ندارم.چرا باید داشته باشم وقتی اونی که عاشقشم درست کنارم نشسته و تا حالا بهش اعتراف نکردم"
‌جونگ کوک در حالی که شونه‌های جیمین رو گرفته بود توی صورتش فریاد زد.

BTS OneShotsDonde viven las historias. Descúbrelo ahora