4

358 59 1
                                    

چند ساعتی میشد توی مطب نشسته بود و رفت و امد ادم ها رو نگاه میکرد
صدای ویبره ی گوشیش باعث شد چشمشو از ادم رو به روش که به شدت باعث تعجب یونگی شده بود برداره
پسر رو به روش با لباس های تنگ و صورتی و نیم تنه ی قرمز با کفش پاشنه بلند جلوش نشسته بود و با نگاه کردن به یونگی ادامسشو باد میکرد
-بویونگ بیا داخل
صدای دکترش باعث شد چشمشو از یونگی بگیره و کیفشو سر دوشش بذاره و وارد اتاق شه
جیمین فنجون قهوه ای رو جلوی یونگی گذاشت و کنارش روی مبل نشست
- معذرت میخوام معطل شدید
- موردی نداره من خارج از نوبت اومدم
به یونگی نگاهی کرد و خط نگاهشو دنبال کرد که داشت متعجب به بویونگ نگاه میکرد
خنده ای کرد: چه چیزیش عجیبه؟
-ها؟؟نه نه من ..خب
- بویونگ روحیه لطیفی داره فقط روحش توی بدن اشتباهی وارد شده
- درسته متوجم ..من منظوری نداشتم یعنی...
جیمین دستشو روی زانوی یونگی گذاشت و لبخند زد: میدونم لازم‌ نیست توضیحی بدی.... بازم معذرت میخوام بویونگ نفر اخره میتونیم بعدش باهم حرف بزنیم
- باشه باشه خوبه
با رفتن جیمین دستشو به گوشیش رسوند که ببینه کی زنگ زده بوده
- الو تهیونگ
- کدوم گوری رفتی ؟
- ام بیرون هستم
- اونو که میدونم میگم کجایییی؟
- فضولیش به تو نیومده!
- باشه گند بعدیو‌که زدی منم میگم فضولیش به من نیومده یوبس بدبخت
- باشه باشه تهیونگ جان چرا عصبانی میشی عزیزم
- اه اه چندش بیا سرشو بخور نکبت اینجوری با من حرف نزنا
- والا من‌ نمیدونم چجوری باهات حرف بزنم
- مثل ادم
- ادم ؟ چجوریه اونوقت مثل اون پسره که تو مهمونی دیدیش
- واااااااای یونگی نگووووو اصلا اگه میتونستی مثل اون باشی که هرشب من زیرت بودم
- ببخشید تایپ من نیستی
- معلومه دیگه تو گراز فقط گراز باید زیرت باشه ،منم فرشته
- کم چرت بگو
- بیا الانم گراز شدی ..یه دقیقه ببیند ببینم واسه چی زنگ زدم
- اه خدایا
- امشب مهمونیه رو نمایی ماشین جدیده برندpj هست یادت نره
- همون که طراحی داخل ماشینو من کردم
- بله بله کرگدن همون
- راز بقا زیاد میبینی تهیونگ
- اره عزیزم میشینم تو و دوستاتو نگاه میکنم
- خوبه فرشته نگاه کن یاد بگیر چجوری باید یکی‌ رو بکنی
- بلدم تو ذاتمه
- اره دیدم ار لای در نگاه میکردی راستشو بگو پورن زنده دوست داری تهیونگ
صدای قورت دادن اب دهنشو میشنید
- هیونگ من ..من دیگه میرم
یونگی خندید: اره اره برو بچه پرو
بعد از قطع کردن تلفن به عکس تهیونگ لبخند زد این کل کل هایی که باهاش میکرد رو دوس داشت بهش ثابت میکرد هنوز زنده است
- خوشحالم یکی تونست لبخند به لبت بیاره
- اممم کس خاصی نبود
- ادم واسه کسی که خاص نیست اینجوری لبخند نمیزنه پاشو بیا مریض هام رفتن

my rewardWhere stories live. Discover now