🧸Bunny (3)🧸

3.3K 129 23
                                    

پارت سوم بانی ( ایج پلی ، ددی کینک) به درخواست خیلیاتون ؛)
ببخشید طولش دادم ولی مرسی بابت کامنت‌ها و درخواست هاتون ♡
_____________________________________________

چشماش رو باز کرد و با جونگکوکی روبرو شد که خودشو توی بغلش جا داده بود و به خواب رفته بود، تکخندی زد و دستشو دور کمرش حلقه کرد.
جونگکوک که خوابش سبک بود بیدار شد و وقتی فهمید چسبیده به تهیونگ اخم کرد و سریع پشتشو بهش کرد!
ته یه ابروشو بالا انداخت و از قصد لبشو نزدیک گردن پسر‌لوسش کرد ، بعد با صدای بمش گفت:
+ چرا بدخلقی میکنی کوچولوم؟

کوک از پشت با پاش لگد محکمی زد و هیچی نگفت!

+ اخ ! خب بگو چیشده کوک!!

- به این زودی یادت رفت دیشب با گوکی چیکار کردی ددی؟

اوه! پس دلخوریش بخاطر اینبود...

+ چه کاری؟من که نمیفهمم چی میگی
کوک رو به کمر خوابوند و روش خیمه زد، مثل همیشه توجهی به اخم کیوتش نکرد و با لپ های نرمشو که از حرص بادکرده بود رو بوسید‌.

سرش رو بالا اورد و نیشخند کمرنگی زد،
+ نمیخوای درست بگی منظورت چیه؟

درست طبق خواسته‌ش پیش رفت و حالا لپ های جونگکوک صورتی شده بودن، نگاه شرم‌زده‌ش باعث می‌شد تهیونگ بخواد محکم گازش بگیره و کلی بوسش کنه اما فعلا وقت بدجنسی بود!

- ددی اذیت نکن! خودت خوب میدونی منظور کوکی چیه

از خجالت اروم گفت و نگاهشو از صورت تهیونگ به پایین داد.

+ باور کن نمیدونم ! اینکه زیادی محکم داخلت میکوبیدم؟اوه یا اینکه ازت خواستم دوبار حین سکس برام ساک بزنی؟هوم؟

با صدای بم لعنتیش اینارو دم گوش دوست پسرش زمزمه میکرد؛ نمیدونست پسرکوچولوش خیلی هورنیه و بی توجه به اینکه شب سختیو داشته خیس میشه؟!
لبای البالوییشو گزید و دستاشو روی صورتش گذاشت! جونگکوک دوست داشت همونجا زمین دهن باز کنه و محو شه، اخه چجوری باید با حرفای سکسی و کثیفِ تهیونگ کنار میومد؟!

- ددی کوکیو نگاه نکن....ب..برو!

+ خجالت نکش بیبی بوی، ددی میخواد صورت سرخ و کیوتت رو ببینه...دستتو بردار !

مثل همیشه طبق روش همیشگیش با لحن مهربون اما جدی گفت که کوک تواناییِ مخالفت تو خودش پیدا نکرد و دستاشو برداشت و بعد به طور واضحی سعی کرد بحث قبل رو به کل خاک کنه:
- گوکی گشنشه!

تهیونگم که قصدشو فهمیده بود خندید و لپاشو کشید

+ گشنته یا میخوای در بری کوکی؟

- این واقعا سوالته یا دیگه دوست نداری برای گوکی اشپزی کنی ؟

پسر با زرنگی گفت و با خنده ی بلندِ تهیونگ خودشم خندید و قیافه‌ی مثلا مغرور اما درواقع مسخره‌ای به خودش گرفت.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

Vkook_hubWhere stories live. Discover now