🧸Bunny (7)🧸

2.2K 124 22
                                    

جونگکوک:۱۹
تهیونگ:۲۵
اگر تا اینجای داستان سنشون رو چیزدیگه گفتم فراموش کنید مرسی😂
بچه ها پارتای اول ۱ تا ۲ کا ویو خورده مرسی ازتوننن 😭😭🥹🥹🥹💕💕💕💕💕💗💗💗💗💗😭😭
___________________________________________
فین‌فینی کرد و به تهیونگی که با دستمال سمتش میومد‌ چشم غره رفت.

- بده دیگه اَه

گفت و وقتی دستمال رو گرفت لباشو اویزون کرد و اشکاش دوباره سرازیر شدن! تهیونگ پسر رو توی بغلش کشید و روی موهاشو بوسید.

+ خب کجات درد میکنه بیبی؟ هوم؟

جوابش چیزی جز گریه‌ی بیشتر نبود...

+کوکی قهری؟

جونگکوک تیشرتش رو محکمتر توی دستش فشرد تا مرد بیشتر بغلش کنه اما باز هم جوابش رو نداد. تهیونگ لبخندی بهش زد و دوباره کله‌ی فندوقی و بامزه‌ش رو بوسید.

+ معذرت میخوام بیبی ، خواهش میکنم بگو چرا گریه میکنی. درد داری یا ناراحتی ؟ باید بیشتر مراقبت میبودم هوم؟

- ت..تو به کوکی...اسیب میزنی..

تعجب رو توی چشمای تهیونگ‌ میشد دید،خب اره! این‌چندوقت تنبیه های بیبی‌بویش از همیشه سخت‌تر بود.....حالا که فکر می‌کرد رایج ترین تنبیه کوکیش اسپنک بود و اگر خیلی خیلی کار بدی میکرد درحد پنج تا ضربه‌ی شلاق به بدن خوشگلش میخورد پس تهیونگ خیلی از حدش گذشته بود! رابطه‌ی جنسیشون هیچوقت بدونِ مواظبت کردن از دوست‌پسرش پیش نرفته بود و تهیونگ تازه با فکر کردن به اینا میفهمید چه گندی زده!

جونگکوک با دیدن سکوت مرد فین‌فینی کرد و گریه‌ش شدیدتر شد.

+ بیبی به من‌ نگاه کن لطفا
حرکتی از کوک ندید، ادامه داد :
+ خیل‌خب...من واقعا متاسفم بابت همه‌چی. همیشه توی رابط‌مون مواظبت بودم اما الان با این حرفی که زدی متوجهم کردی. قول میدم برات جبران کنم خوشگلم....ددی رو میبخشی؟

با ملایمت براش توضیح داد و درنهایت طلب بخشش کرد. جونگکوک اروم سرش رو بالا اورد و چشمای خیس و شیشه‌ایش رو به چشمای متاسف و ناراحتِ تهیونگ دوخت. قطعا هنوز از ددیش ناراحت بود که بجای با ملاحظه تنبیه کردنش کلی بدجنسی کرده، اما حالا که اون میخواست جبران کنه کوکیم میتونست ببخشه.

لباشو اویزون کرد و خط‌فک تهیونگ رو بوسید.

- ددی باید بزاره کوکی هم وقتی عصبانیه ابراز کنه! ددی هم گاهی کارای زشت میکنه مگه نه؟مثل الان!

+ اره بیبی معلومه که منم اشتباه میکنم. ببخشید که انقدر خودخواه بودم که تو مجبور شدی هروقت عصبی میشی سرکوبش کنی. توهم میتونی ابراز کنی خب؟

- اوهوم! برای تنبیه با کوکی آیرون‌من میبینی تا تصمیم بگیره که ببخشتت یا نه!

تهیونگ لبخندی زد و پیشونیش رو بوسید.

Vkook_hubWhere stories live. Discover now