Part34

6.4K 1.1K 991
                                    

*
به آرومی‌ چشم‌هاش رو باز کرد.

تکونی به تن دردناکش داد.

سرش با ریتم منظم و آرومی بالا و پایین می‌شد و می‌تونست نفس‌های جونگ‌کوک رو که توی موهاش پخش می‌شد حس کنه.

سرش رو بلند کرد و به چهره‌ی غرق خواب آلفا نگاه کرد.

نگاهی به وضعیتی که داخلش قرار داشت انداخت.

پاهای برهنه‌اش بین پاهای برهنه‌ی جونگ‌کوک قفل شده بود و سرش روی سینه‌ی آلفا بود.

بدنش بوی کام می‌داد و کبودی‌های بزرگی رو می‌تونست از قفسه سینه تا شکمش ببینه.

شکم، ران پاها و حتی روی گردنش احساس سوزش می‌کرد.

نیم‌خیز شد و همین که بدنش از جونگ‌کوک فاصله گرفت، چشم‌های آلفا باز شدند و مردمک‌های قرمزرنگش باعث شد تهیونگ تکونی توی جاش بخوره.

جونگ‌کوک با نگاه اُمگا رو وارسی کرد.

لب‌های پف کرده.

کبودی‌های بزرگی که همه‌جای بدنش قرار داشت باعث شد نیشخند بزنه و نیم‌خیز بشه.

"لونا جایی میره؟"

با صدایی دورگه پرسید و دستش رو روی شکم تهیونگ که حالا نشسته بود کشید.

تهیونگ اخم‌هاش رو در هم کشید و گفت:"کار دارم.‌ توام باید به جلسه‌ای که با جناح‌ها داری برسی."

"مطمئنی دلیل این‌که از بغل آلفات دل کندی اینه؟"

جونگ‌کوک با لحنی پر از تمسخر گفت و تهیونگ با اخم گفت:"حقیقتش اینه که نمی‌خوام ریختت رو ببینم."

جونگ‌کوک توی گلو خندید و دستش رو بین پاهای تهیونگ برد.

تهیونگ محکم مچ دست جونگ‌کوک رو گرفت و با حرص گفت:"تمومش کن."

"دیشب که این رو نمی‌گفتی. دیشب می‌خواستی محکم‌تر ضربه بزنم. یادته؟"

جونگ‌کوک گفت و تهیونگ محکم دست آلفا رو پس زد.

"دست نزن."

اُمگا غرید و از روی تخت پایین رفت.

جونگ‌کوک با دیدن نمای پشت تهیونگ لب پایینش رو محکم بین دندون‌هاش کشید و گوشه‌ چشم‌هاش چین خورد.

خون‌مردگی از زیر مهره‌های گردن اُمگا شروع می‌شد و کبودی‌های اصلی روی باسنش بود.

کبودی‌های بزرگی که بین اون‌ها می‌شد رد انگشت‌های آلفا رو دید.

"برگرد رو تخت عزیزکرده. باور کن هنوز وقت داریم."

جونگ‌کوک گفت و تهیونگ حرصی گفت:"پاشو خودت رو جمع کن دیگه."

جونگ‌کوک ریز خندید و تهیونگ فورا گفت:"احتیاج دارم به گرمابه برم. بدنم چسبناکه."

"شاید چون بار‌ها روی بدنت کام شدم، اما آخرین بار رو یادم نمیاد که روی بدنت کام شدم یا داخلت."

Wild [KookV]Where stories live. Discover now