سهماهقبل
"میخوام که همیشه ببینمت. همیشه پیشت باشم."
تهیونگ درخواست کرد و جونگکوک نفسش رو با غم بیرون داد و گفت:"میتونی. هر وقت که تو بهخوای من کنارتم تهیونگ."
"میخوام لونای تو باشم."
تهیونگ گفت و جونگکوک مکث کرد.
تهیونگ سرش رو از روی سینهی جونگکوک برداشت و با چشمهایی که هالهای از رنگ آبی به خودش گرفته بود خیره به چشمهای جونگکوک گفت:"مارکت رو میخوام آلفا. میخوام که لونای تو باشم."
جونگکوک دستش رو نوازشوار روی گونهی تهیونگ کشید و لب زد:"این مسئولیت بزرگیه. من دوست دارم اُمگام آزاد باشه، دلم نمیخواد بهخاطر من زیر بارِ سنگین مسئولیتهای یک لونا خم بشی."
تهیونگ محکم به لباس جونگکوک چنگ زد و جلوتر رفت و کامل خودش رو به اون چسبوند.
"من تمام اون مسئولیتهارو میخوام."
تهیونگ گفت و جونگکوک لبهاش رو به پیشونی تهیونگ چسبوند و عمیق بوسید.
"پس تصمیمت رو گرفتی."
روی پیشونی تهیونگ لب زد و تهیونگ سرش رو به علامت تایید تکون داد.
لبهای جونگکوک شقیقهی تهیونگ رو لمس کرد و پایینتر رفت.
گونه و خط فک پسر توسط لبهاش فتح شد و تهیونگ دستهاش رو به دور جونگکوک پیچید و اون رو محکم بغل کرد.
جونگکوک چند لحظه بی حرکت ایستاد.
آخرین باری که با محبت توسط کسی در آغوش کشیده شده بود رو به یاد نمیآورد.
صورتش رو توی گردن تهیونگ دفن کرد و محکم اون رو به خودش فشرد.
تن دادن به خواستههای تهیونگ مثل آب خوردن بود اما باید قبلش با جیمین صحبت میکرد.
نمیتونست بیرحمانه چنین بلایی سر اُمگای طرد شده بیاره.
دستهاش به زیرپاهای تهیونگ خزیدند و اون رو با یک حرکت از روی زمین جدا کرد.
تهیونگ پاهاش رو دور کمر جونگکوک پیچید و برای اولین بار لبهاش رو به لبهای مرد گره زد.
انگار که اون شب تهیونگ تصمیم داشت با تمام کارهاش جونگکوک رو هول و شوکه کنه.
زمانی که کمر تهیونگ تخت رو لمس کرد چشمهای اشکیش رو باز کرد و با دیدن چشمهای جونگکوک که حالا به رنگِ مشکی میدرخشیدند اشکهاش دوباره شروع به باریدن کردند و ناخودآگاه خندید.
وقتی سر جونگکوک روی قفسه سینهاش قرار گرفت اون رو محکم به خودش فشرد و لب زد:"خودت رو به من بده جونگکوک. لطفا برای من باش."
ESTÁS LEYENDO
Wild [KookV]
Romanceچشمهاش پر از اشک بود و نگاهش پر از خشم. نمیخواست مقابل این مرد سر خم کنه. نمیخواست قبول کنه از عرش به فرش رسیده. نمیخواست قبول کنه که تا پنج ساعت پیش همه مقابلش خم میشدند و برای بردن اسبش به اسطبل پیشقدم میشدند و حالا اینطور تحقیرآمیز باهاش...