•Part 30•

349 42 64
                                    

آهنگ پیشنهادی: Broken Heart Of Gold by One Ok Rock

به تک فرشته زندگیم لی فلیکس سپتامبر ۲۰۲۴ ساعت یک صبح

وقتی بچه بودم همیشه دنبال پیدا کردن مکان امنی میگشتم و به خاطرش توی وجود هر آدمی جستجوش میکردم، اما روزیکه تونستم با واقعیت مرگ مادرم کنار بیام با این که سنی نداشتم؛ دیدم هیچ پشتوانه ای نه تنها پشت سرم که حتی در کنارم هم ندارم!

اون روز فهمیدم دنبال چیزی که برای من خلق نشده نگردم اما فلیکس من غم بزرگ تنهایی، بی کسی و بی پناهی رو چشیدم که خواستم دستای تو رو بگیرم تا ابدیت بشم پناه بی پناهیت، نورِ تاریکیت، سایه همراهت، قلب تپنده تو سینه ات!

من میخواستم قدمت بشم وقتی توان راه رفتن نداری، نبض احساست بشم وقتی سرد شدی، اکسیژنت بشم وقتی از همه جا بریدی، چشمات بشم زمانیکه خسته ای از دیدن، پناهگاهت بشم وقتی ترسیدی و نمیتونی ادامه بدی، مکان امنت بشم لحظه ای که تنها موندی و در نهایت تویی بشم وقتی از من بودنت بریدی!

قلب من، نبض تپنده زندگی من تو تمام وجودم شدی؛ شاید اگه بهت میگفتم باورت نمیشد اما نزدیک ترین نقطه تو این دنیا به من تویی!

دارم مرز بین من و تو بودنمون رو گم میکنم جوری که احساس میکنم ما همیشه فقط یک نفر بودیم و فراموش میکنم دو کالبد مجزا داشتیم از هم..
شاید هم از اول همه فقط تو بودی و من یک محافظ برای تنها مَنِ دنیام!
تو دقیقا فرق بین زنده بودن و زندگی کردنم بودی.. و حالا که کنارم نیستی دیگه نمیدونم دارم چیکار میکنم!
یادته بهت گفت آدم دین داری ام، تو دینی هستی که بهش روی آوردم و تنها معبودی که پرستشش رو بلدم میلی..
همیشه تنها خواستم این بود ببینی که دلیل زندگیمی و از اکسیژنی که تو سینه هات داری، تنفس میکنم.. اما تو توجهی نکردی!
شنیدی که میگن اگه میخوای بدونی قلبت کجا خونه کرده، وقتی تو افکارت محو میشی ببین غرق کی شدی..اون لحظه پیداش میکنی.. فلیکس من هربار تو رو میبینم!
دلتنگی برای احساسات شکسته ام واژه ضعیفیه من خودم رو تو گذشته تاریکم گم کردم و کاش تو نور میشدی و برام پیداش میکردی..
اما تو از اول هم برای من مثل ماهی بودی که همیشه مخفی کردن خودش رو خوب بلد بود.

روان نویس مشکیش رو روی میز گذاشت و با شنیدن صدای تقی که شنید نگاهش رو سمت در برگردوند.

-هنوز نخوابیدی؟

مسیر نگاه دختر رو به سمت دفترچه قدیمی فلیکس شکار کرد اما اجازه نداد بیشتر از این زیر چشمای غمگین و سرزنش گرش مورد مواخذه قرار بگیره، پس سریع با گذاشتنش تو کشوی عسلی حواس دختر رو به خودش برگردوند.

Eternal meeting Where stories live. Discover now