•Part 1•

1.2K 96 26
                                    

سلام^^
این اولین پارت هست و امیدوارم ازش خوشتون بیاد هرچند هنوز نمیدونم قراره ریدری داشته باشم یا نه!

آهنگ پیشنهادی: night by juniel

(سئول-جولای ۲۰۳۱)

بدون توجه به حرف خواهرش سریع سمت اتاق فلیکس رفت.
فرصتی که مدت ها براش انتظار می کشید بالاخره نصیبش شده بود و حالا می خواست هرچه زودتر به چیزی که ذهنش رو درگیر می کرد، برسه.

-هی مینسو کجا میری الان برمیگرده ها!

دست تپل و سفید خواهرش رو که حالا هم شونه اش ایستاده بود رو آروم مابین دستای خودش گرفت و با ایستادن روی پنجه های کوچیکش دست دیگه اش رو به دستگیره اتاق رسوند.
با باز شدن در، لبخندی از سر رضایت زد و همراه اون دختر وارد اتاق شد.

+خوب تو همینجا وایستا مراقب باش اگه اومد بهم بگو باشه! منم میرم سراغش و پیداش میکنم زود برمی‌گردم
-داداشی اگه بیاد دعوامون میکنه ها میدونی که خوشش نمیاد کسی به وسایلش دست بزنه

با لحن ناراحتی زمزمه کرد. مینسو بوسه آرومی روی گونه جیئون گذاشت و بعد از نوازش موهای خرمایی رنگ لختش سمت کمد لباس قدم برداشت.

+نگران نباش چیزی نمیشه جیئونا

در کمد رو باز کرد و باکس مدنظرش رو به هر سختی ای بود بیرون کشید و روی زمین قرار داد.
دستی روی در جعبه آبی رنگ کشید و با برداشتن در مقوایی نگاه کنجکاوش رو روی تمام وسایل داخلش چرخوند.
با دیدن چیزی آشنا که به خاطر اون حالا اینجا بود، لبخند شیطونی روی صورتش پخش شد.
چنگی به دفترچه زد و از مابین کلی دفتر، کاغذ و وسیله های قدیمی و خرت و پرت بیرونش کشید.

+یس خودشه پیداش کردم!

با خوشحالی دفترچه کهنه رو باز کرد. نگاهی به متن داخلش انداخت، می تونست دست خط فلیکس رو به خوبی بشناسه چرا که بارها امضا و نوشته هاش رو روی برگه های امتحانیشون دیده بود.
به آرومی چیزی که معلوم بود از نوشته شدنش سال هاست که گذشته رو با سواد دست و پا شکسته اش با اشتیاق و کنجکاوی همیشگیش زیر لب برای خودش زمزمه کرد.

+نمی دونم از کجا شروع کنم ولی حالا که کسی رو ندارم تا باهاش درد و دل کنم میخوام که بنویسمشون، یعنی معلم مین گفت نوشتن بهم کمک میکنه!
حس خوبی بهش دارم اون تنها کسیه که این روزا حواسش بهم هست و کمکم میکنه حتی وقتی جین، سویون و یوجین منو زدن از زیر دستشون نجاتم داد اون خیلی خوبه.. برای منی که هیچکس و جز مینهیوک ندارم یک آرامش قلبیه و واقعا خوشحالم که باهاش آشنا شدم..
-هی مینسو بدو بدو اومد باید بریم!

Eternal meeting Donde viven las historias. Descúbrelo ahora