همینطوری که بالا سر ماشین وایساده بود داشت زمین و زمان رو به فحش میکشید،یه احمق بدرد نخور زده بود به پشت ماشینش و خودش معلوم نبود کدوم گوریه،الان تقریبا نیم ساعت بود لیسانس منتظر بود.
-سلام خانم شما صاحب ماشینی؟
لیسا سرشو میاره بالا و چشمش میخوره به یه دختر نسبتا قد کوتاه با شلوارک جین و یک کراپ کوتاه که تمام وجودش رو به نمایش گذاشته،خیلی ریلکس قهوه به دست منتظر جواب لیسا بود.
+بله من صاحب ماشینم،همیشه میزنین به ماشین مردم بعدش سرتونو میندازین پایین میرین استارباکس میخرین؟
جنی با خنده مسخره کننده میگه: نه واقعا اینکارو نمیکنم،متاسفم من یکم عجله داشتم که موقع پارک زدم به ماشینتون اما فرار که نکردم!هرچقدر خسارتش باشه من پرداخت میکنم خانم؟
_مانوبان،لیسا مانوبان هستم.
_خیلی خب پس من همین الان میرم ماشینم رو میدم صاف کاری لطفا شمارتون رو بدین بابت هزینه تمامش بگیرم.
جنی همچنان با لبخند مسخرش به لیسا نگاه میکرد و شمارشو براش خوند.لیسا درحال سیگار کشیدن داشت برای ماشین بدبختش حسرت میخورد که کارش فردا عصر تمام میشد، ولی خب مثل رو اولش نمیشه متاسفانه، نکنه دختره کوری چیزی بود؟بایید خسارت روحیم بهش پرداخت میکرد.عوضی شبیه هرزها لباس پوشیده بود.
لیسا تو این فکرها بود که دستش سوخت،بازم بی دلیل لعنتی به دختره و خاندانش فرستاد و سیگارو خاموش کردو رفت سرجاش تا کمی استراحت کنه.جنی،کیم جنی روبی جین.
دختری که امروز وقتی داشت پول صاف کاری ماشینشو حساب میکرد کارت شرکتش رو به لیسا داده بود و با بی شرمی تمام بهش درخواست قرار داده بود.
البته بی شرمی هم نبود ولی خب لیسا از این زن بدش میومد.
لیسا یه گوشه داخل ماشینش نشسته بود داشت به حرفای جنی بیرون از گاراژ فکر میکرد.+میدونی شما واقعا زیبایین خانم مانوبان، اون کسی که سمت شماست خیلی خوشبخت حتما!
لیسا با بی حوصلگی جوابشو داد_هیچکس سمت من نیست خانم کیم.
+پس فکرکنم شانس درخونمو زده.
_منظورتون چیه خانم کیم؟
جنی کارتشو درآورد و به سمت لیسا گرفت + میدونم شمارمو داری ولی اینو داشته باش لازمت میشه اسم کاملم نوشته شده داخلش بجای کیم میتونی به اسمم صدام کنی،خلاصه حرفم اینکه شما خیلی برازندهای خانم مانوبان و چرا من سمتت نباشم؟
میتونیم قرار بزاریم و همو بشناسم.لیسا ماشینشو روشن کرد و از افکارش خارج شد،فعلا نمیخواست فکر کنه شاید فردا؟یا پس فردا فکر میکرد بهش.
YOU ARE READING
blue car
Fanfictionکیم جنی روبی جین؟ این اسم کل زندگی من رو زیرو رو کرد،چطور ممکنه آخه همه چیز که آروم بود. -جنی ازت خواهش میکنم آورم باش و بهم نگاه کن. +دوستت دارم لیسا ولی بعضی وقتا میدونی؟فقط نمیشه. _توگفتی از آسمون سنگم بباره کنارمی..