بکهیون دست به سینه به دیوار آجری و خراب پشت سرش تکیه داده بود و خیره به آدمایی که از جلوشون رد میشدن و با عجله به زیر زمین کنارش میرفتن نگاه می کرد.
از همون اول که چانیول با لحن شیطنت آمیزی گفت قراره به یه جای عجیب ببرتش متوجه منظورش شده بود.
اون مکان یه "بار مخفی و نسبتا ممنوعه" بود که آدمای نسبتا عجیبی هم به داخلش رفت و آمد داشتن. بکهیون از همین الان هم میتونست بوی مخدر و الکل رو از زيرزمين حس کنه.
چانیول کنارش به دیوار تکیه داده بود و مثل بکهیون به آدمایی که به زيرزمين میرفتن نگاه می کرد.
خصوصا به دخترایی که با لباسای باز و عجیبی که تو عمرش ندیده بود بغل مرد های دیگه با مستی داخل می رفتن و معلوم نبود تا آخر شب چه اتفاقاتی قرار بود براشون بیفته.
+اینجا دیگه کجاست چانیول؟!
بکهیون سیگاری که چانیول تازه برای خودش روشن کرده بود رو از بین لباش بیرون کشید و پکی ازش گرفت.
چانیول داشت با نیشخند به زنی که به دیوار تکیه داده بود و مردی روش خیمه زده بود نگاه می کرد.
بدون اینکه نگاهشو از اون دو بگیره زیر لب گفت:
_اینجا درست شبیه همون باری هست که تو کوچه خلوت لندنه!
نگاهشو آروم روی بکهیون چرخوند:
_با این تفاوت که اینجا کسی مارو نمیشناسه!
بکهیون با لبخند خاصی شونشو بالا انداخت. درسته که کسی اونارو پایین نمیشناخت ولی این به این معنی نبود که میتونن هر کاری که دلشون می خواد بکنن.
مواد کشیدن، مشروب خوردن، سکس های عجیب و غریب با زن ها و رقص های موزون تو اون زیر زمین اصلا عجیب نبود ولی فقط کافی دو مرد به همدیگه نزدیک بشن و همدیگه رو ببوسن؛ اونوقته که همه دست از کار میکشن و با نفرت به اونها نگاه می کنن.
بکهیون بعد از تموم شدن سیگارش اونو زیر پا له کرد و منتظر به چانیول نگاه کرد.
نگاه چانیول هنوزم روی اون زن های به ظاهر فاحشه زوم بود. درست مثل یه ببر شکارچی گرسنه که داشت طعمه های مورد نظرش رو بررسی می کرد.
تو دلش نیشخندی زد و همراه با چانیول به صحنه ی رو به روش خیره شد. می دونست اگر چانیول غریزه ی درونیشو ازاد بزاره ، امشب یه جنایت پر از خون رخ میده، ولی چانیول قاتل فاحشه لندن بود! تنها جایی که آزاد بود قتل کنه لندن بود؛
قتل کردن توی پاریس برای کسی که عاشق معروف شدن و خوندن اسمش توی روزنامه و خبر هاست یه کار مزخرف و اشتباهه و البته که اونا برای عوض کردن حالشون و فراموش کردن اتفاقات لندن به پاریس اومده بودن نه برای قتل.
"چانیول به قاتل فاحشه لندن معروف بود نه قاتل فاحشه پاریس"
+کافیه چان، از زل زدن به اونا دست بردار.
YOU ARE READING
OROBANCHE
Fanfiction[OROBANCHE] [اوروبانچ][درحال آپ] ۱۹۲۰،لندن انگلستان؛ هویت قاتل فاحشه تا ابد مثل یک راز توی تاریخ باقی میمونه. هیچکس متوجه نشد اون نوشته ها متعلق به کیه یا دلیل کشتن زن های فاحشه چی بود؟ کابوس مردم لندن پایانی داشت یا نه؟ 𖥔 ִ ་ ָ࣪ 𓂃 𓂃 ۪ بیون بک...
