سلااااااام
واي چقدر دلم براي اين داستان و كسايي كه ميخوندنش تنگ شده!
فورسد تموم شد ولي من دست از سر شما برنميداره مگه نه؟
بچه ها من تاحالا داستاني رو تبليغ نكردم يا هرچي... ولي اين...واي خدايا چجوري بگم؟ من عاشق اين داستان شدم!
همه چيزي فرق داره! اصلا شبيه اون تصويري كه شما از فنفيك تو ذهن تون داريد نيست! احساسات من شديدا درگير اين داستان شده و من خواستم يه جورايي اين رو به شما هم معرفي كنم
علاوه بر اون نويسنده اش درگير موضوعي شده كه براي هركسي توي موقعيت اون سخته! خيلي حس بديه يه نفر ايده اي كه براي توـه رو براي خودش استفاده كنه! پس براي نوشتن نياز به انگيزه داره و من ميخوام ازتون دعوت كنم كه انگيزه اش بشيد (واقعا خيلي بده يكي داستانت رو كپي كنه!)
پس حتما به پروفايلش سر بزنيد و
داستان inside
رو بخونيد
ID : najme_hhممنون
-سميرا-
أنت تقرأ
Forced
Teen Fictionپول… اين كلمه كثيف… دليل بدبختي منه! منو مجبور به احترام گذاشتن به كسايي كه اصلا لياقتشو نداشتن كرد… منو مجبور به سكوت در برابر خيلي چيزا كرد… اين سكوت و احترام بيجا،آينده منو به آتش كشيد!