بطری ویسکی توی دستای زین بودکمی خون دور بطری نقاشی شده بود
کف دست زین اون رو رنگ میکرد
شکستگی های بطری قبلی راهشون رو توی دست زین پیدا کرده بودن
سر بطری روی لباش گذاشت و راه مری تا معده ش رو سوزوند
کمی گنگ خندید
ساعت روی دیوار سه ی شب رو نشون میداد
امارت حتی همون جنبش کم همیشگی رو هم نداشت و این فقط صدای راه رفتن زین بود که توی راهرو میپیچید
ز-باز کن در رو
محافظ شیفت شب که جلوی اتاق لیام نگهبانی میداد با تعجب به زین نگاه کرد
زین کمی تلو تلو خورد و انگشت اشاره ش رو به سمتش گرفت
ز-گفتم در رو باز کن حرومزاده
دادی زد و نگهبان فقط اطاعت کرد در رو باز کرد
و توی دلش برای پسرک توی اتاق احساس تاسف کرد
اون زنده بیرون نمیومد از زیر دستای مالیک مست
زین توی اتاق رفت و در رو کوبید
لیام رو روی تخت دید در حالی که جنین وار توی خودش جمع شده بود و نفسای ارومش حاکی از خوابش بود
ز-لیام
زین به ارومی گفت و خودش رو کنار دیوار کشید
ز-لیام فاکینگ پین
زین نعره ای زد و این لیام رو هشیار کرد روی تخت پرید و نشست
چشماش رو سریع بهم میزد و سعی میکرد تا از اتفاق افتاده سر در بیاره
ز-تو چطور میتونی اینقدر راحت بخوابی وقتی من اومدم تا جونتو بگیرم لیام ؟
زین بریده بریده حرف میزد و با تنی نامعمول لیام پاهاشو از تخت اویزون کرد و چشماشو مالید
ل-چون این تمام کاریه که تو مدتهاست میکنی . من بهش عادت کردم
با صدای گرفته ش گفت و به زمین خیره شد
زین کلافه خندید و بی تعادل پایین تخت لیام فرود اومد و روی زمین نشست
ز-پس...پس چرا من عادت نکردم ؟
لیام چیزی نگفت و این زین بود که بلند تر گفت
ز-با توام چرا من ده سال تمام به این حس عادت نکردم لیام ؟ چرا من هر دفعه ترسیدم ؟
لیام نگاهش رو از روی زمین به دست های زین انتقال داد فقط در این حد که بطری رو توی دست زین ببینه و متوجه بشه که علت حرکت نامعمول اون مست بودنشه
زین دستش رو روی زانوی لیام انداخت و با تکون دادن اون گفت
ز-هری رو میشناسی نه ؟ البته که میشناسی تو قاتل اونی
YOU ARE READING
ALEKTO [ziam]
Fanfiction❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish...