زین به سمتش رفت و دقیقا پشت سرش ایستاد دستاشو روی بازوهای لیام گذاشت
ز-حق داری ناراحت باشی اما هشیار کردن جف همه چیز رو بدتر میکنه . بهت آسیب میزنه
ل-اون پدرمه
لیام با لحنی شکسته گفت . هنوز سد چشماش نشکسته بودن و تمام بغش رو پشت پلکش زندانی کرده بود
زین نمیدونست چقدر میتونه بهش نزدیک بشه اما فشار دستش رو بیشتر کرد و سرش رو کمی پایین تر اورد
تمام چیزی که میخواست این بود که لیام حس کنه زین براش اونجاست
هست تا پشتش باشه هست و احساساتش رو میفهمه
ز-لیام ...این کثیفه اما تو این دنیا و تو این کار آدما الویت های دیگه میدن به زندگیشون و کار هایی میکنن که ناخواسته ارزش های قبلی تو قلبشون پاک میشه .
لیام دستش رو روی زانوهاش گذاشت و سرش رو خم کرد
ل-باید جواب بده حداقل باید تو صورتم نگاه کنه و بگه اینکارو کرده یا نه
ز-تو همین حالاش هم میدونی که این حقیقته
لیام با صدایی که دیگه اروم نبود گفت
ل-میدونم لعنتی اما باید عذاب گفتنش رو بکشه
ز-فرصت بده اروم تر شی تا...
ل-اون همین الانش تو راه اینجاست
زین صاف ایستاد و دستی روی پیشونیش کشید
قطعا جف شک کرده چرا لیام خواسته اینجا ببینش اما هنوز هم دیر نبود برای اینکه وضعیت رو عوض کنه و نذاره اتفاق بدی بیوفته . باید لیام رو از اونجا دور میکرد
ز-خدای من . لیام بلند شو
لیام زیر چشمی و از پایین نگاهی به زین کرد که حالا کنارش ایستاده بود
ل-دخالت نکن مالیک . برو
ز-من کسی ام که حقیقت رو برات گفته چطور دخالت نکنم
ل-تو این رو نگفتی . فرستنده ی اون برگه ها گفته تو فقط تایید کردی
ز-حالا هر فاکی لیام پین . من اهمیت نمیدم . فقط به این اهمیت میدم که الان از اینجا بری
زین عصبی شده بود و بی اختیار لحن ارومش رو از دست داده بود
استرس خاصی توی جونش افتاده بود
دستاشو دور بازوی لیام انداخت و بلندش کرد اما لیام با هل به عقب پرتش کرد و فریاد زد
ل-دردت چیه ؟ به من نگو که تو از جف میترسی چون تا اونجایی که من میدونم تمام عالم و ادم از تو وحشت دارن مالیک . این به تو ربطی نداره این زندگی منه
DU LIEST GERADE
ALEKTO [ziam]
Fanfiction❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish...