سنسور در رو غیر فعال کرد و وارد خونه شد .
ریموت ماشین رو روی میز جلوی در پرت کرد و چشماشو مالید
شب قبلش خواب درستی نداشت و تمام روز رو توی دانشگاه با خستگی تمام طی کرده بود خودش رو تا اتاق خواب کشید و پیامگیر تلفن رو سر راهش روشن کرد
اولین پیام مهم نبود و از طرف شرکت تبلیغاتی بود
تی شرتش رو از سرش رد کرد و توی سبدی که به لباس های کثیفش تعلق داشت پرت کرد
شلوارش رو از پاش بیرون کشید و روی تخت انداخت
توی حمام رفت و دوش اب رو باز کرد اما قبل از اینکه باکسرش رو در بیاره و زیر دوش بره صدایی که توی پیغامگیر شنید به بیرون حمام کشیدش
به سمت پیغامیگر رفت و پیام اخر رو بار دیگه پلی کرد
"لیام ...الکسم . سه روز تمامه دارم به گوشیت پیام میدم اما جوابی نمیگیرم . مشکل چیه ؟ نگرانتم . باهام تماس بگیر "
و صدای بوقی که چند ثانیه ادامه پیدا کرد .
موهای پشت سرش رو کمی کشید و لبش رو گاز گرفت
دلیل فاصله ای که از الکس گرفته بود اتفاقی بود که اونشب افتاد . لیام اون طراحی تتو ها رو از پلیس مخفی کرده بود و حالا روی رو به رو شدن با الکس رو نداشت
کتک خوردن الکس و اسیب دیدنش تقصیر لیام بود و علاوه بر اون لیام عاملش رو هم مخفی کرده بود و نمیدونست که اگر الکس دوباره به اداره پلیس رفته باشه و فهمیده باشه که لیام چیکار کرده
قطعا زمان خوبی برای دیدن الکس نبود . فقط فرار کردن رو به توضیح دادن ترجیح میداد
اصلا چه توضیحی داشت که بگه بدون اینکه مجور باشه اسمی از زین بیاره
حموم برگشت و تنش رو به اب ولرم سپرد .
بعد از اینکه ارامش کافی رو به دست اورد بیرون اومد و حوله رو دور کمرش بست
موهای روی صورتش افتاده بود و ابی که از تار های موهاش میچکید روی زمین رد جا میذاشت
به آشپزخونه رفت و ماگ قهوه شو پر کرد
اما قبل از اینکه لبش با قهوه تر بشه زنگ در به صدا در اومد به سمت در رفت و از چشمی بیرون در رو نگاه کرد
نگهبان ساختمان پشت در بود و به کفشاش نگاه میکرد
لیام نفسش رو صدا دار بیرون داد و با قدم های تند به اتاق رفت و لباس هاشو پوشید
در رو باز کرد
ل-بفرمایید
نگهبان لیام رو از پایین نگاه کرد
YOU ARE READING
ALEKTO [ziam]
Fanfiction❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish...