دستش رو روی میز کوبید و چند قدم با اشفتگی دور شد
بعد صدای فریادش شنیده شد
-الان نباید این اتفاق میوفتاد ...لعنت
همکارش از بین دود سیگارش بهش خیره بود
-ریسک اینکار رو پذیرفته بودی هایتز
ه-الان نباید همو میدیدن ...اگر اون پین محموله امشب رو لو میداد اندرو تو مشتمون بود . حالا چی داریم ؟پین که تمام سیگنال هاشو قطع کرده و دسترسی بهش کاملا قطع شده و یه مجرم روانی اون بیرون که حاضره ریسک همه چی رو بکنه اگر پین رو نبینه .
-کسی رو دنبال پین فرستادی ؟
ه-فرستادم . منتظر خبرم
-واگر پیداش کنن میخوای بذاری همو ببینن ؟
ه-چاره ای نیست . تحت کنترل باشن فکر نمیکنم مشکلی پیش بیاد . فقط نیاز دارن از سالم بودن هم مطمئن بشن
-یادت نره داری از زین مالیک حرف میزنی . هیچ چیز برای تحت کنترل گرفتن اون کافی نیست .
هایتز ته ریشش رو خاروند و کمی فکر کرد
ه-ریسک جون دوست پسرش رو نمیکنه اینبار .
سربازی با اجازه وارد اتاق شد
-قربان پین رو پیدا کردن .
هایتز با قدم هایی سریع جلو اومد
ه-کجاست ؟
-توی اتاق بازجویی
ه-خیلی خب مرخصی
نگاهی به همکارش کرد و تلفن رو برداشت
ه-وقتشه . مالیک خبر بدید بیاد . بی سر و صدا
******
زین نگاهی به سربازی کرد که کنارش راه میومد و بازوی زین رو گرفته بود
کمی عصبی بود و تاثیر جو هم به مرز انفجار میرسوندش
دستش رو کشید و تشر زد
ز-با پای خودم اومدم اینجا پس فرار نمیکنم دستت رو بکش
سربازی نگاهی به مافوقش کرد و با علامت اون کمی از زین فاصله گرفت
زین رو به روی در ایستاد و منتظر شد تا در باز بشه اما اتفاقی نیوفتاد
صبر کردن و ایستادن دشوار ترین کار دنیا بود وقتی میدونست زندگیش سمت دیگه ی در منتظره...شاید خوب نیست شاید رو به زوال
هایتز به زین نزدیک شد
ه- دست از پا خطا نکن
زین از بین دندوناش گفت
ز-درو باز کن
ه- هیچ فکر مزخرفی تو مغزت نباشه فقط یه دیدار کوتاه
YOU ARE READING
ALEKTO [ziam]
Fanfiction❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish...