είστε εδώ(YOu aRe heRE)

7.5K 1.1K 677
                                    




ماشین رو جایی پشت درخت های انبوه نگه داشته بود و با چشم هایی ریز شده نگاهش رو روی ون مشکی رنگ نگه داشته بود . موهای کمش رو که هنوز از دوش اخیرش مرطوب بودن لمس کرد و تماشا کرد که در ون باز شد

اندامی که مشخص بود دست و پاهاش رو بسته بودن از ون بیرون کشیدن و توی حاشیه جاده رها کردن

طولی نکشید که ون حرکت کرد . لیام منتظر شد تا ون توی پیچ جاده گم بشه بعد از میون درختا بیرون اورد ماشین رو و توی یک چرخش فرمون توی جاده دور زد و درست کنار جاده نگه داشت . پیاده شد و به سمت ادمی که کنار جاده افتاده بود رفت

اندامش تغلای زیادی داشت اما دست ها و پاهاش بسته بودن و دهنش هم با چسبی کاور شده بود و تنها عضو قابل تشخیصش چشم های سبزش بود

لیام بالای سرش ایستاد و نگاهشو روی بدنش کشید

خم شد و سر پسر رو که سعی داشت خودشو عقب بکشه مستقیم گرفت و توی چشماش زل زد

چسب رو کند و صورت پسر از درد جمع شد و دادی زد

لیام سریع گفت

ل-تو هری ای ؟ درسته ؟

پسر صورت ناشناس لیام رو از نظر گذروند و چیزی نگفت . لیام دوباره تکرار کرد

ل-هری ؟ نیازی نیست بترسی . میتونی به من بگی . من ...من میتونم بهت بگم که حتی لویی رو میشناسم پس بهم بگو . تو هری ای ؟

به ارومی لب زد

-من هری ام . تو ...تو میدونی اون حالش خوبه ؟

صدای عمیقش لیام رو مطمئن کرد

ل-من هر کسی که باشم از ادم های جف بهترم . پس نیازی نیست بترسی . در واقع حتی شاید بتونی بهم به عنوان پل نجات نگاه کنی ! و راجبه دوست پسرت ... نمیدونم مرد هیچکس بعد از تو انگار حالش خوب نیست اینورا

صورت خالی از حس لیام راه رو برای تشخیص هدفش برای هری بسته بود . اما دقیقا اینطور نبود که هری چاره ی دیگه ای داشته باشه .

ل-من لیام... لیامم . بیا

ترجیح داد فامیلیش ناگفته بمونه . هری رو داخل ماشین هل داد و در رو بست و سمت راننده نشست .

ه-منو کجا میبری ؟ ببین من میتونم خیلی چیزا بهت بدم فقط اگر دست و پام رو باز کنی و منو جایی که میگم ببری

لیام سمتش چرخید و با پوزخندی گفت

ل-بذار حدس بزنم . پیش زین ؟

هری به وضوح ابرو در هم کشید . دوتا امکان پیش روش بود . یا از افراد جف بود یا از افراد زین .

ه-قرار نیست بازم کنی ؟

لیام کمی نگاهش رو چرخوند .

کامان پسر اون که کاری باهات نکرده . دلیلی نداره انتقام از اون بگیره حتی از چیزی خبر نداره .

ALEKTO [ziam]Where stories live. Discover now