ا-هی زین
صدای زین با تاخیر شنیده شد
ز-اندرو ؟
ا-درسته خودمم پسر ...میخوام اگه میشه ببینمت
ز-مشکل چیه ؟
ا-مشکل که نمیشه بهش گفت . میخوام باهم مذاکره کنیم . راجع به اون انبار
زین بند انگشت هاشو کشید و کمی مکث کرد
ز-باشه . امشب ؟
ا-اره اره . ساعت هشت خودتو میتونی برسونی اینجا ؟ یا حتی میتونم کسی رو بفرستم سراغت
ز-خودم میام
و گوشی رو قطع کرد
یک روز از اخرین دیدارش با اندی گذشته بود و کم کم هم پلیس هم خودش داشت امیدش رو از دست میداد
و این نا امیدی کشنده بود نه فقط برای زین ...برای کسی که بهش وصل بود .
از روی تخت زوار در رفته ی اون پناهگاه بلند شد و گوشی بلاک شده ای که رابطه ش با پلیس بود رو برداشت
"مرحله یک موفقیت امیز . وارد فاز دوم میشم "
گوشی رو طرفی انداخت و کمی روی زانوهاش خم شد وقتی تمام معده ش رو داشت بالا میورد .
اما چیزی از معده ش خارج نشد
فقط عق زدن های بی تاثیر
روی روند بی پایان ناکامی هاش و نداشتن هاش
*****
به مشتری لبخندی زد و براش اروزی یه روز خوب رو کرد
و دقیقا وقتی که فکر میکرد شیفت کاریش تموم شده صدایی از پشت باجه مخاطب قرارش داد
-هی
رو به دختر صاحب صدا برگشت
و چهره رو به خوبی میشناخت
ت-فاک...جدی اومدی ؟
لیام لبخندی زد
ل-اره خب امروز اخرین مسابقه ی سیزن بود نمیتونستم از دستش بدم . میتونم یه بلیط بگیرم ؟
تریس از روی باجه ی نه چندان بلند پرید و حالا مقابل لیا قرار گرفته بود
ت-من بلیط ورودتم دختر . اوه واو
و با حیرت سرتا پای لیا رو از نظر گذروند
ل-اوم ...مشکلی هست ؟
ت-نه نه فقط ...بدون یونیفرم یکم عجیبی
و با دست لیا رو به سمت سکو های تماشاگرا هدایت کرد
ل-عجیب ؟
ت-اره اما نه از نوع بدش
و به چین های اطراف چشم ابی دختر لبخند زد
YOU ARE READING
ALEKTO [ziam]
Fanfiction❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish...