3. 🎠

1K 201 22
                                    


فصل سوم – رنجر گروه A

از دید تهیونگ

بدون اون حروف هم پشت شلوارم خیس و پوشیده از گل شده بود و احساس خجالت می کردم و از مدل حرف زدنش لجم گرفته بود. میخواستم بهش بگم به اون ربطی نداره من چطور فحشهایی میدم که ناگهان نینا پیداش شد:" من کلبه تون پیدا کر... اوه خدای من... چه اتفاقی برات افتاده T؟ داداش کوچولو!! خوبی؟ بکهیون هلت داده؟"

از دست بکهیون برای اینکه جای کمک کردن معلوم نبود کجا پیچونده بود و همه اونایی که بهم خیره شده بودن عصبانی بودم و حالا نینا هم داشت باهام مثل بچه کوچولو ها رفتار ی کرد.

مخصوصا جلوی اون پسره که به تین تین گفته بود کمکم کنه.

اون زیادی خوش تیپ، جدی و بامزه بود و من نمی خواستم یه هیچکس, مخصوصا یکی مثل اون وقتی پوشیده از گل هستم و وحشتناک بنظر میرسم بهم خیره بشه.

بلند گفتم:"کلبه ما کجاست؟"

"از اینوره." نینا گفت و بهم کمک کرد تا حرکت کنم. خوشحال بودم که با رسیدن کمپر های تازه اونجا به اندازه ی کافی شلوغ بود که کسی به ما توجه نکنه.

وقتی وارد کلبه شدم، داشتم به اینکه اتاق چهار تا تخت داره و اینکه احتمالا یه هم اتاقی دیگه هم داریم فکر می کردم که نینا برگشت تا وسائلمون بیاره اما من صدای اون پسر شنیدم که می گفت:"من براتون آوردم شون."

"ممنونم. میشه بزاریشون داخل؟" و پسری که شنیده بودم جونگ گوک صداش کرده بودن وارد کلبه شد.

لعنتی! به تو چه بخوای چمدون های ما رو بیاری! سعی کردم پشت تخت خواب ها بایستام تا شلوار گلی ام معلوم نشه اما بی فایده بود چون اون حتما موقع آوردن چمدون ها تمام مدت پشت سرمون اومده بود.

حس می کردم حتما حسابی صورتی شدم اما دما ی اون لحظه ی صورتم در مقایسه با وقتی که موقع خروجش با لبخند یه چشمک بهم زد اصلا قابل مقایسه نبود.

و بدتر از همه ی اون ها اینکه، آخرین لحظه حس کردم نگاهش رو از بالا تا پایین روی بدنم حرکت داد... که برداشت من این بود " خب تو از لیست کسانی که میخوام این تابستون ببینمشون خط خوردی."

شاید اصلا همچین منظوری نداشت اما من اونقدر عصبانی و خجالت زده بودم که به چیز بهتری فکر نکنم.

نینا می دونست وقتی عصبی ام چیزی بهم نگه پس خودش رو مشغول وسایلش کرد و من با برداشتن حوله وارد اتاقک حمام شدم و توی وان تجملیِ چوبی اتاق خودم شستم. بهترین تی شرت جین تنگم رو که با خودم آورده بودم برای از بین بردن خاطره ی گند قبلی پوشیدم تا حسابی خوش تیپ بنظر بیام.

حموم توی وان و اتاقک چوبی واقعا حالم رو جا آورده بود. بوی چوب همه جا بود و حتی شامپو بدنی که گذاشته بودن رایحه ی sandalwoods داشت که حس آرامش بخشی داشت.

20 Ways To Die In Summerحيث تعيش القصص. اكتشف الآن