فصل بیست و دوم – صدمه
80 رای شرط آپ!
از دید تهیونگ
به سمت بستنی فروشی رفتیم. ساعت 5:25 دقیقه بود و خیلی شلوغ نبود چون کلاس ها هنوز تموم نشده بودند.
بکهیون سفارش داد اما وقتی رفت تا پولش حساب کنه پسره گفت:" پول تمامی سفارشات شما تا آخر تابستون حساب شده."
بکهیون کسل شد:" پولت بگیر و از جلوی چشمام دور بمون... "
پسر شونه ای بالا انداخت:" نمی تونم. چانیول پول هرچیزی که شما سفارش میدین پرداخت کرده... و اون به عنوان ما فوق من اینجا فعاله پس اگه سرپیچی کنم تبیه میشم... "
بکهیون اخم کرد:" خب میتونی پولش پس بدی چون من به چیزی که اون حساب کرده باشه دست نمی زنم. " بعد پول روی پیشخون گذاشت، سفارشات برداشت و بهم اشاره کرد تا دنبالش برم.
با دیدن عمق ماجرا وقتی از اونجا بیرون اومدیم جدی تر گفتم:" ببین تو مجبور نیستی بخاطر من خودت وارد این دعوا کنی... "
" نگران نباش. اینطوری نبود که قبل از این اتفاقی که برای تو افتاد من خیلی کشته مرده ش بودم و الان از سر اجبار کنار کشیده باشم..."
لحنش عادی بنظر می رسید اما می دونستم که از درون اینجور نیست... من می تونستم حس کنم که اون به چانیول توجه داره و نمی خواستم بهشون آسیب بزنم.
کاش کاری از دستم بر می اومد. نمی خواستم همه مثل مهره های دومینو بخاطر من یکی یکی از کسانی که دوست شون دارن جدا بیفتن. به جایی که نینا منتظرمون بود رسیدیم.
خوشحال بودم که نینا ظاهرا از قضیه بی خبره چون نه حوصله ی جواب پس دادن بهش رو داشتم و نه می خواستم دوباره شاهد دعای اون و ییشینگ باشم.
نینا بستنیش گرفت و از بکهیون پرسید:" تهیونگ چرا اینقدر خسته س... دیشب خوب نخوابیده؟؟"
بکهیون برای اینکه دروغ نگفته باشه و مجبور به توضیح هم نشه فقط گفت:" بچه که نیست. شاید کار داشته. بیاین از بستنی مون لذت ببریم و به چیز دیگه ای فکر نکنیم."
بعد موضوع عوض کرد و به نینا در مورد کلبه ی جدید مون گفت، نینا هم در مورد تمریناتش برامون حرف زد و بکهیون که تا چند روز پیش حسودیش میشد چرا اون هم برای رنجر شدن تست نداده؛ با شنیدن اون تمرینات اعلام کرد که خوشحاله که رنجر نیست چون همه اون کار ها کسلش می کنن.
بودن با اون دو تا همیشه حالم رو خوب می کرد حتی اگه هیچ کاری جز بسستنی خوردن و حرف زدن نمی کردیم. سال های سال تابستون مون تقریبا همینطوری گذشته بود. همونجور که داشتیم می خندیدم یادم اومد:" خدای من! بکهیون تو به اون پسرا نگفتی که کنار خونه درختی مون منتظرمون بمونن؟"
YOU ARE READING
20 Ways To Die In Summer
Teen Fictionچند نکته رو قبل از خوندن بدونید. 1.این داستان برای کسانی که سابقه ی مشکلات روحی، افسردگی، اختلال خوردن و ... دارن اصلا مناسب نیست. 2. داستان سال ها قبل نوشته شده و از پروفایل واتپد دوستم با اسم دیگه ای یه مدت گذاشته شده الان فقط در حال ویرایش شدنه و...