گایز یکیتون تو چنل یه چیزی گفت یه تصمیمی گرفتماگر موافقید این مدت تا تیر که امتحانام تموم شه پارت های کوتاه (اندازه همین پارت ) اپ میکنم ولی یک شب درمیون اپ میشه
تا وقت که داشته باشم باز برمیگردیم روال قبل
چطوره ؟
دست زین رو سمت خودش کشید
زین که انتظارش رو نداشت بی تعادل داخل حمام کشیده شد و برای اینکه از افتادنش جلوگیری کنه دستش دور بازوی لیام چنگ زد
ز-چیکار میکنی دیوونه ؟
لیام شونه ای بالا انداخت و خندید و در حمام پشت سرشون رو بست
ز-خودم میومدم واقعا نیاز به این کارا نبود
تی شرت نیمه خیسش رو از تنش فاصله داد و به لیام نگاه کرد
ل- میدونم ولی دلم واسه غر زدنات تنگ شده
دست سالمش روی کتف زین گذاشت و زیر دوش هلش داد اما زین که اینبار اماده بود مقاومت کرد و لیام رو به سمت مخالف هل داد
صدای فریادش با خنده های هر دو مخلوط شده بود و بین دیوارهای حمام میپیچید
لیام دستش رو دور کمرش قفل کرد و با خودش به سمت جلو کشید
زین که میدونست در مقابل لیام قدرتی نداره اعتراض امیز داد زد
ز-پین !
لیام همونطور که زین رو تو بغلش داشت زیر دوش اب ولرم قرار گرفت و بالاخره زین رو سرتا پا خیس کرد
با لحن خودش تکرار کرد
ل-مالک !
زین موهای خیسش رو از توی صورتش کنار زد تا دید درستی داشته باشه و ثابت زیر دوش ایستاد
ز-منو بگو داشتم فکر میکردم بیام کمکت حمام کنی دستت اسیب دیده . نگو آقا بازی گوشیش گرفته
لیام به ارومی خندید و کمر زین رو بین دستاش گرفت
بوسه ی کوتاهی روی نوک بینی ش زد
ل-منم صدات کردم کمکم کنی
زین با شوخی به عقب هلش داد و تی شرت خیسش رو از تنش بیرون کشید
ز-باشه بیبی !
از شونه های لیام گرفت و جای خودش رو با اون عوض کرد تا کامل زیر دوش قرار بگیره
YOU ARE READING
Versa /ziam/
Fanfictionتو سرتا پا رفتن بودی من در تردید آمدن تو تمام رفتی و من هیچ نیامدم بگذار خالی بماند وسعت میان ما بهم نمیرسد دنیایی که تو در آن میروی و من هیچ نمی آیم