thirteen

3.9K 635 355
                                    







هی گایز !

یه چیزی راجع به سه چپتر آینده ...میدونم شاید حوصله تون سر بره اما لازمه برای چندتا دلیل

اول اینکه گذشته و خانواده لیام رو بشناسید و دلیل تصمیم هاشو بدونید

با فلورا که شخصیت خیلی مهمی ِ در اینده اشنا بشید

به بالا پایین های احساسی زین اشنا شید

پس حوصله کنید و بخونید منم زودتر اپ میکنم








با تک زنگی که به آیفون زده شد نگاهش به سمت پذیرایی خونه رفت

تردمیل رو خاموش کرد و پایین اومد

قطرات عرق روی شقیقه ش روی صورتش راه گرفتن

حوله رو برداشت و خواست که صورتش رو خشک کنه که صدای زنگ آیفون به ضربات متعددی که به در اصلی خونه وارد می‌شد تبدیل شد

حوله رو روی شونه ش انداخت و سمت در رفت

در رو باز کرد و با صورت گرفته ی اندی مواجه شد

ناخودآگاه کمی نگران شد و اخم کرد

ل-چی شده پسر؟

اندی با صدای بلند شروع کرد

ا-چی شده؟! لیام قرار نبود...

لیام از صدای بلندش شوک شد دست انداخت و قبل اینکه بتونه حرفش رو ادامه بده به داخل خونه کشوندش

ل- توی راهرو دیوونه؟ همسایه دارما

در رو پشت سرش بست و همونطور که حوله رو روی صورتش می‌کشید اندی رو سمت مبل ها هدایت کرد

ل-بشین ببینم چی شده

اندی از نشستن سر باز زد و بالا سر لیام که نشسته بود ایستاد

ا – صبح زنگ زدم نایل. میخواستم بگم شب بریم بیرون کلاب همیشگی گه گفت تو نیستی . اونم بدتر از من عصبی بود

لیام کمی سرش رو کج کرد و آروم گفت

ل- علت؟

ا – به منشی گفتی دیگه نمیای و ازش خواستی عصر امروز برات بلیط بگیره؟ لیام واقعا ؟ تو ته گند زدن به هرچی برنامه ای. قرار نبود الان بری پس قول و قرارت با اون پسره چی؟

Versa  /ziam/Donde viven las historias. Descúbrelo ahora