قرار نیست توی همه چی کامل باشی..
هیچ آدمی کامل نیست..
هر کسی نقاط ضعف خودشو داره..
هیچ اشکالی نداره بعضی وقتا ضعیف باشی..
بعضی وقتا احساس ضعف کنی و به بقیه نیاز داشته باشی..
خجالت نکش از ضعف داشتن،از آشکار کردن ضعفت و کمک خواستن از دیگران..
من اینجام که به تو کمک کنم..
تو اینجایی که به من کمک کنی..
ما اینجاییم که به هم کمک کنیم..
.....................................................................تهیونگ:
همونطور که انتظار داشتم،شهربازی در خلوت ترین حالت ممکنه..اگه یک ماه پیش یکی بهم میگفت،
سر سیاه زمستون،بخاطر خوشحالی یه نفر،ریسک سرماخوردگیو به جون میخری و میری شهربازیو جونتو میدی دست این وسیله های ترسناک احمقانه،
بدون اینکه لحظه ای به خودت ،سلامتیت و ترست از ارتفاع فکر کنی؛
احتمالا بدون فوت وقت،با بیمارستان روانی،تماس میگرفتم و طرف رو بعنوان دیوونه فراری لو می دادم!
ولی حالا اینجام در حالیکه تنها دغدغه م،سرما نخوردن پسر بچه ایه که دستمو محکم گرفته و با چشمهای درشت هیجانزده ش،اطراف رو نگاه که نه،
رسما میبلعه!
دستمو از دستش آزاد میکنم و رو به روش می ایستم..تمام اجزای صورتش میخندن و به تمام سلولهای بدنم،سرخوشی و لذت تزریق میکنن!نمیدونم چرا ولی با همه ی وجودم دلم میخواد محکم بغلش کنم،انقدر محکم که جزئی از من بشه!
ولی بجاش،شالگردنشو یه دور دیگه میپیچونم، محکم میکنم و زیپ کاپشنشو تا ته بالا میکشم..
شبیه کاری که جین هیونگ برای جیمین انجام میده..
گوشه های کلاهشو پایین تر میکشم،تا گوشهاش کاملا پوشیده بشه و آروم زمزمه میکنم:_مراقب خودت باش کوک!
با ذوق بچگانه ای سر تکون میده و جیمین غر میزنه:
+هیونگ بسه دیگه!انقدر پوشوندیش که اکسیژنم بهش نمیرسه،چه برسه به سرما!
جین غر میزنه:
×مث تو خوبه لابد!با این یه لا،سوئیشرت پاییزه ت!
جیمین سرما بخوری،یه کتک مفصلم از من میخوریا!
و کاپشن توی دستشو طرف جیمین میگیره:×بپوش!
+نمیخوام هیووونگ!نفسم توو این، میگیره!!
×جیمین!
+هیووونگ!
^بعدش باهم میریم بستنی بخوریم!
یونگی بالاخره سکوتشو میشکنه..
برق چشم جیمین،برای یه ثانیه کل محوطه ی شهربازیو روشن میکنه!!
+قول؟
^قول!
و جیمین با ذوق مشغول پوشیدن کاپشنش میشه!
هیشکی اندازه یونگی،جیمینو نمیشناسه و جیمین هیچیو بیشتر از بستنی خوردن توو هوای سرد دوست نداره،مخصوصا اگه یونگی غرغرو ی مقرراتی هم حاضر بشه،توی این حماقت،همدستش بشه!
YOU ARE READING
The Change ( Completed )
Fanfictionوضعیت: تکمیل شده کاپل اصلی: ویکوک/ کوکوی ژانر: درام، رومنس، روانشناسی میدونی قبل از اینکه یه اتفاق خیلی بزرگ توو زندگیت بیفته، درست قبلش، چی میشه؟! هیچی! دقیقا هیچی. و این اتفاقیه که برای کیم تهیونگ هم رخ میده. درست وقتی اونقد درگیر روزمرگی هاشه که...