🎬Black Eyed.39🎬

1.8K 344 193
                                    

"الان چند ماهه که باهمیم. بیا امشب به هم نزدیکتر شیم ییفان." چانیول با لحن سرخوشی زمزمه کرد و قبل از این که به مرد روبه روش اجازه آنالیز شرایطِ اطراف شو بده خودشو بالا کشید و لبهاشونو روی هم چفت کرد. دست های کریس از روی کاناپه شل شد و با گذاشتن زانوش کنار زانوهای به هم چسبیده چانیول پوزیشن رو برای خودش راحت تر کرد.

اون لحظه نمیخواست به این فکر کنه که پسر روبه روش مسته و درک درستی از کاری میکنه نداره. به هرحال این قرار نبود یه رابطه یه شبه یا یه چیزی مثل اون باشه. اگه کریس تا اینجا پیشقدم نشده بود، فقط داشت ملاحظه چانیول رو بابت آسیب های روحی ای که رابطه های اجباری آدمای بکهیون بهش تحمیل کرده بودن میکرد.

حالاهم که به لطف الکلی که خورده بود دست و پاش رو از هم تشخیص نمیداد و با گرفتن یقه لباسش به طرز خیلی جذابی اون رو به یه رابطه دونفره دعوت میکرد، کریس عقل شو از دست نداده بود که بخواد ردش کنه. دست شو با ملایمت پشت گردن چانیول برد و به سمت عقب خمش کرد. سرشو به سمت راست مایل کرد لبهای داغ و نرم پسر جوونتر رو بین دندونهاش گرفت.

چانیول از دردِ نیش مانندی که لبشو گزید آخ آرومی گفت و مشت شو از دور یقه کریس باز کرد. کریس هردو دست شو پشت بدن چانیول برد و از رو کاناپه بلندش کرد. فاصله زیادی تا تخت نبود پس همین که بهش رسید چانیولو روش انداخت و خودش با زانو روش رفت. دست های چانیول کنار سرش روی تخت جمع شد و نگاه خمارش سمت کریس که زانوشو با تخت تکیه داد بود و مشغول درآوردن پیراهن مردانش بود، برگشت.

نیشخند مسخره ای گوشه ی لبشو بالا کشید و چشمهاشو بست. هیچوقت فکرشم نمیکرد تو همچین شرایطی با فکر دیدن بدن لخت یه مرد دیگه نیشش تا این حد باز شه.
کریس نگاهی به چشمهای بسته و لبخند روی لب چانیول انداخت و بی اراده خندید. پیراهنشو از شونه هاش پایین فرستاد و روی زمین انداخت. روی پسر جوونتر خم شد و دست شو کنار سرش ستون کرد. سرشو پایین آورد و مشغول لیسیدن پوست گردن نرم و سفیدش شد. "آه...ای"

لبخندی بابت شنیدن صدای ناله ی چانیول رو لب هاش نشست. گردن حساسشو بوسید و سمت حاشیه پولیورش رفت. دست شو وارد لباسش کرد و روی پوست شکمش کشید. چانیول آه لذت بخشی کشید و خندیدㅡ تفاوت دمای دست کریس با پوست داغ بدن شو دوست داشت. کریس پیشروی کرد و سمت سینه های تختش رفت. دست شو نوازش وار روی نیپل هاش کشید و سرشو سمت شکمش که از زیر لباسش بیرون زده بود برد.

لیس سریعی به خط زیر شمکش زد و مشغول باز کردن زیپ شلوارش شد. پاهای چانیول ناخواسته جمع شدن و وقتی کریس شلوارشو همراه لباس زیرش پایین کشید هردو دست هشو روی عضوش نگه داشت و چشم هاشو بست. کریس خیره به رفتارهای غیرارادی پسر دست های چانیوا رو گرفت. انگشت هاشونو داخلِ هم قفل کرد و بوسه های ریزی روی پشت دست چانیول گذاشت. دست های پسر جوونتر رو سمت سرِ خودش برد و ازش خواست انگشت هاشو لای موهاش فرو ببره و نوازشش کنه. چشمهای چانیول بسته شدن و همون طور که انگشت هاشو لای موهای کریس فرو می برد بهش اجازه داد حتی جاهای خصوصی تری رو هدف بوسه هاش قرار بده.

༺ 𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝕿𝖞𝖊𝖉 ༻Donde viven las historias. Descúbrelo ahora