🎬Black Eyed.52🎬

2.6K 419 384
                                    

لباشو روی لبای نرم چان گذاشت و اونارو بین خودشون گرفت. چشماشو بست و دستاشو لای موهای پسر بلندتر خزوند. هرلحظه انتظارشو داشت که چان پسش بزنه و عقب بکشه. اما وقتی حرکت انگشتاشو روی کمر برهنه خودش حس کرد، پلکاشو بیشتر روی هم فشار داد و انگشتاشو خم کرد.

دستای چانیول روی پهلو هاش قفل شدن و بکهیون همونطور که سعی میکرد روی صدای نفسای پسر تمرکز کنه حرکت ناشیانه دستشو روی کمر خودش حس کرد. بعد از چند ثانیه ی طولانی بوسیدن بالاخره ازش فاصله گرفت. بدون اینکه دستاشو از روی صورتش برداره خیره شد تو چشماش.

حالت چانیول ترکیبی از هیجان، خجالت، تعجب و سردرگمی بود. بکهیون تو فاصله چند سانتی متری صورتاشون مشغول آنالیز چشمای درشت و براقش شد و با لبخندی که زد دستشو سمت گره حوله ش برد و اونو از دور کمرش باز کرد.

🔞🔞🔞

با پائین افتادن حوله، نگاه چان هم همزمان پائین رفت و وقتی بدن برهنه ی بکهیونو دید جهش خونو به سمت سرش کاملا حس کرد. متوجه صدای نفسای عمیق بکهیون نشد با حس جفت انگشتی که زیر چونش قرار گرفت مجبور شد سرشو بالا بیاره و به صورتش خیره شه. قبل ازینکه بخواد چیزی بگه با ضربه ای که به قفسه سینش وارد شد تعادلشو از دست داد و به اختیار بکهیون روی تخت پشت سرش افتاد.

سعی کرد برای بلند کردن خودش آرنجاشو زیر بدنش ببره اما بکهیون سریع تر بود. جلو اومد و با گذاشتن زانوهاش دو طرف بدن پسر بزرگتر دستاشو روی سینه اش گذاشت و سمتش خم شد.

نگاه متعجب چانیول رو نگاه نا خوانای بک قفل شد. وقتی دستای بکهیونو دید که سمت دکمه های پیرهن میرن و تک تک بازشون میکنن بدنش لرزید. اما نه مخالفتی کرد و نه سعی کرد پسرو از روی بدنش کنار بزنه.

بکهیون سه تا از دکمه هاشو باز کرد و قبل از این که بخواد سراغ چهارمی بره با حسی دستی که با ملایمت روی دستش نشست سرشو بالا اورد و چانیولو دید که بالا تنه ش رو از روی تخت بلند کرد و تا بتونه بشینه. نگاهی به بدن برهنه بکهیونه که با پاهای باز روی پاهاش نشسته بود انداخت و با گرفتن حاشیه لباسش اونو از تن خودش درآورد و گوشه ای پرت کرد.

نگاه بکهیون مشغول براندازی هیکل لاغر اما روفرم چانیول شد و با دراز کرد دستاش سمتش سینه ش انگشتای باریک و سردشو روی شکمش پائین کشید و لمسش کرد. سرشو بالا اورد. متوجه لبخند محوی که گوشه لب چانیول نشسته شد. با حس حرکت دستای چانیول روی کمرش دستاشو بالا اورد و روی شونه های مرد گذاشت.

دستای چان با مهارت از روی پهلوهاش سر خوردن و سمت کمر و کتفش رفتن. دستشو با ملایمت روی پوست نرم و کاملا تمیز پشتش کشید و دست چپشو تا پشت موهاش بالا برد و قسمتی از موهاشو تو چنگش گرفت. سرشو به آرومی به عقب خم کرد و با جلوتر اوردن سرش، لباشو به گلوی بکهیون چسبوند.

༺ 𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝕿𝖞𝖊𝖉 ༻Donde viven las historias. Descúbrelo ahora