هیونگ اینجاست

2.2K 364 54
                                        

لب هاش رو اسیر دندون هاش کرد و فشار انگشت هاش به همدیگه رو بیشتر کرد. با پاش به طور متوالی روی زمین ضرب گرفته بود. استرس داشت و این از حرکاتش کاملا مشخص بود.
+"در بهترین حالت چی میشه؟ "
آب دهنش رو قورت داد و نگاه خیره اش رو روی دو تا از بزرگترین دکتر های بیمارستان چرخوند.

دکتر هان، دست برد و عینکش رو بالا داد. باید بدون تعارف با پسر رو به روش در مورد این مسئله حرف میزدن
-"اگر زنده بمونه..در بهترین حالت ممکن، مجوزِ پزشکیش و باطل میکنن."
بغضی که توی گلوی سوکجین حبس شده بود، بیش از پیش بهش فشار آورد. انگار هر از گاهی میخواست بهش بفهمونه که اون هم اونجاست!

از بعد اون اتفاق سهون، جیمین رو برد و دکتر لی هم برای صحبت کردن درباره ی این مسئله، سوکجین رو به اتاق رئیس بیمارستان، دکتر هان آورده بود.
+"التماستون میکنم. شما که میدوند من جز جیمین کسی و ندارم. میدونم کاری که کرده مستحق خیلی بد تر ایناست، ولی..ولی خواهش میکنم دکتر نذارین براش اتفاقی بیوفته.. "

دکتر هان لب هاش رو روی هم فشرد، انگار میخواست چیزی بگه ولی تصمیم گرفته بود سکوت کنه. دکتر لی از جاش بلند شد، سمت میز رفت و گوشی پزشکیش رو از دور گردنش دراورد و روی میز گذاشت
-"ما هر کاری از دستمون بربیاد براش انجام میده جین، فقط باید امیدوار باشیم راضی بشن"

سوکجین آب دهنش رو قورت داد. سرش رو پایین انداخت تا حتی اگه مقاومت هاش در برابر بغضش شکسته شد بتونه کنترلش کنه. تمام تلاشش بر این بود که جیمین هیچ آسیبی نبینه و حالا مطمئن نبود میتونه از پسش بربیاد یا نه. و این شکی که توی وجودش افتاده بود داشت روحش رو آشوب میکرد.
-"مطمئنم یک راهی برا راضی کردنشون هست.. "
صدای دکتر لی توی گوشش پیچید و سوکجین میخواست همونجا به هر دلیلی بزنه زیر گریه، اما فقط نفس عمیقی کشید
+"چطور راضی شون کنم دکتر؟ طرف کم کسی نیست، زده کیم تهیونگ رو برده تو کما! "

دکتر لی دستش رو از زیر چونه اش برداشت تا به نوعی توجه پسر رو به خودش جلب کنه
-"بهم گوش کن، کمکت میکنم. میدونیم که با صحبت کردن راضی نمیشن، اما به هر دلیلی نمیتونیم این قضیه رو به نفع جفت نفرات تموم کنیم؟ داریم درباره ی سهام و آبرو یک کمپانی جهانی حرف میزنیم، هیچ کس نمیخواد بفهمه کمپانی توی مراقبت از آیدل هاش انقدر ضعیف عمل میکنه!"
سوکجین حالا میتونست حس کنه نور امیدی گوشه ی قلبش در حال جوانه زدنه.
+"یعنی جواب میده؟"
-"هوشمندانه است، اگر بتونی طوری جلوه بدی که بفهمن جیمین هیچ سو قصدی نداشته و خودت هم صادقانه حرف بزنی تا کنار رضایت کمپانی، خشم هم گروهیاش رو هم خاموش کنی، فکر کنم جیمین بتونه قِسِر در بره"

دکتر لی سری به نشونه ی موافق بودن با حرف های دکتر هان زد و ادامه داد
-"ترتیبی میدم که هم به خاطر امنیت بیمارستان و هم به خاطر سلامت بیمارا خودت همشون و زیر نظر داشته باشی، و بهتره از پسش بربیای چون به هیچ وجه نه میخوام خدشه ای به اسم بیمارستان وارد شه و نه دو تا از بهترین دکترامون و از دست بدم. روشنه؟"
+"بله.حتی شده به پاشون میوفتم ولی نمیزارم اتفاق بدی بیوفته"
-"من بهت اعتماد دارم پسر"
سوکجین چند لحظه ای نگاهش رو روی نگاه دکتر هان نگه داشت و بعد در نهایت با لبخندی که به زور پسر روی لبش جا خوش کرده بود، سری تکون داد.

My Guide | TaeJinWhere stories live. Discover now